اختلال آزارخواه_آزارگر (سادومازوخیستی) و آزارگر

برخی انواع شخصیت وجود دارد که مشخصه شان آزارخواهی (مازوخیسم) و آزارگری (سادیسم) یا ترکیبی از هر دو است. اختلال شخصیت آزار خواه-آزارگر را از این رو  بر می شمریم که در روانپزشکی از نظر بالینی و تاریخی جالب بوده است. آزارگری (سادیسم) عبارت است از تمایل به ایجاد درد در دیگران از طریق اعمال هر نوع بد رفتاری اعم از جنسی، جسمی و یا روانی. این اختلال به نام مارکی دوساد نویسنده ی اواخر قرن هجده نامیده شده است، او درباره ی افرادی می نوشت که با ایجاد درد در دیگران به لذت جنسی می رسیدند.

آزار خواهی (مازوخیسم) که به نام لیوپولد فون زاخر-مازوخ رمان نویس آلمانی قرن نوزده نامیده شده است عبارت است از رسیدن به لذت جنسی از طریق ایجاد درد در خود. اختلال شخصیت آزار خواه-آزارگر ترکیبی از این دو نوع اختلال است. اختلال شخصیت آزارگر، رفتارستمگرانه، تحقیرآمیز، و پرخاشگرانه با دیگران به صورت الگویی نافذ وفراگیر وجود داردکه از اوایل جوانی شروع می شود. افراد مبتلا به این اختلال دوست دارند افراد را جلوی چشم دیگران مورد تحقیر یا توهین قرار دهند و معمولا با افراد به ویژه بچه ها چنان تند برخورد می کنند و آن ها را چنان به شدت تادیب می کنند که غیر معمول است.

صدمه ی ساختمانی مغز معمولا علت این تغییر شخصیت، و شاید شایع ترین علت، آسیب دیدگی سر باشد. سرطان های مغز و حوادث عروقی مغز به ویژه در لوب گیجگاهی و پیشانی، نیز علل شایعی هستند. بیماری هایی که بیشترین همراهی را با تغییر شخصیت دارند.

اختلال روان پریشی کوتاه مدت (Brief Psychotic Disorder)
بخوانید

این اختلال به دلیل تازه اضافه شدن به این بخش از اختلال ها همه گیرشناسی کاملی ازش در دسترس نیست.

سیر و نیز پیش آگهی تغییر شخصیت ناشی از بیماری طبی عمومی به علت آن بستگی دارد. اگر این اختلال ناشی از وارد شدن صدمه ای ساختمانی به مغز باشد، احتمالا مداوم خواهد بود. گاه این اختلال ممکن است به دنبال مدتی اغما و دلیریوم بر اثر آسیب دیدگی سر یا سوانح عروقی آن پیدا شده باشد که باز ممکن است دایمی باشد. برخی بیماران برای برآوردن نیاز های اساسی خود، اجتناب از درگیری های مکرر با قانون و برای حمایت از خود و خانواده شان در برابر دشمنی دیگران و در برابر تهیدستی ناشی از اعمال تکانشی و نسنجیده  ی خود، احتیاج به مراقبت های آسایشگاهی یا دست کم کنترل دقیق دارند.

تدبیر این گونه تغییرات شخصیت عبارت است از درمان بیماری عضوی زیربنایی آن ها در صورتی که علاج پذیر باشد. در برخی از بیماران درمان دارویی برای برخی علایم خاص نیز ممکن است ضرورت یابد؛ مثل ایمی پرامین یا فلوکستین برای افسردگی. بیمارانی که وضعیت شناختی شان به شدت مختل شده است یا کنترل بسیار اندکی بر خود دارند، برای آن که در حین کار مشکلی نداشته باشند یا در میان جمع شرمنده نشوند، ممکن است به مشاوره احتیاج داشته باشند. خانواده ی بیماران، بدون استثنا به حمایت روحی و نیز به توصیه هایی واضح و غیر انتزاعی نیاز دارند تا بدانند که چه کنند تا سلوک نامطلوب بیمار به حداقل خود برسد.

اختلالات مرتبط با کافئین
بخوانید

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

گردآوری شده توسط گروه آموزشی فکر بنیان

استفاده از مطالب فکر بنیان صرفاً با ذکر منبع (WWW.FEKRBONYAN.COM) بلامانع است.

Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.