افسردگی پس از زایمان

سارا دستانش را روی گوش‌هایش قرارداد تا صدای گریهٔ دختر پنج‌ماهه خود را نشنود. او در خانه تنها بود و احساس درماندگی و استیصال می‌کرد و حتی قادر به حرکت هم نبود. از زمان تولد رزی، سارا دچار افزایش اضطراب و نگرانی شده بود و خود را مادر بی‌مصرفی می‌پنداشت و حتی افکار خودکشی گرایانه هم داشت. خوشبختانه در این میان، یک دوست که نگران هر دو آن‌ها بود به‌طور غیرمنتظره‌ای تماس گرفت و سارا را متقاعد کرد تا کمک‌هایی تخصّصی و حرفه‌ای را از او بپذیرد. داستان سارا چیز پیچیده و غیرمتعارفی نیست. در مطالعه‌ای که اخیراً در آمریکا انجام شد این مطلب یافته شد که از بین 50 تا 80% از تازه مادران و 30% از تازه پدران، دچار افسردگی پس از زایمان هستند.

نشانه‌ها و علائم از رخوت و سستی و احساس غم‌انگیزی و گریه تا نوسان حالت بیماری و رنجوری و افکار خودکشی گرایانه گسترش دارد که این افکار و مسائل حتی قوی‌ترین والدین را از قیدوبند و تعهد نوزاد جدید رها می‌کند و یا اینکه با ساده‌ترین مسائل و وظائف روزانه هم مشکل پیدا می‌کنند.اگرچه این بیماری اسم و عنوان کنونی خود را نداشت اما بالاخره در 1968 به‌وسیله روان‌شناسان تشخیص داده شد تا آنجا که افسردگی پس از زایمان ارسطویی ثبت شد و ماماها برای مدت بسیار زیادی از «افسردگی نوزادان» مطلع بودند. تغییرات هورمونی در طول دوره بارداری و تولد می‌تواند موجبات احساس درهم‌شکستگی و مستأصل بودن را چندین روز برای مادر فراهم آورد که همان «افسردگی نوزادان» است؛ اما برای درک احساس افسردگی مداوم لازم است که نگاهی بی اندازیم به تغییرات بزرگ اجتماعی و مطالبات روان‌شناختی که یک نوزاد جدید نیاز دارد.

داشتن نوزاد، گذر و انتقالی بزرگ است و اکثر والدین به خاطر آثار شیوه زندگی و روابط، ناخوش و یا بیمار به نظر می‌رسند. مادران گزارش می‌کنند:

  • احساس ترس و ناتوانی می‌کنند.
  • بدخلق و زودرنج می‌شوند.
  • نسبت به نوزاد خود احساس نزدیکی نمی‌کنند.
  • به‌شدت احساس خستگی می‌کنند.
  • احساس تنهایی کرده و از کسی کمک نمی‌گیرند.
افسردگی پس از زایمان
FBB00137

بااینکه اکثر این خصلت‌ها از بانوان ناشی شده است، اما نتایج تحقیق اخیر NHS خاطرنشان می‌سازد که وخامت افسردگی در مردان، پس از تولد نوزاد، بیشتر است. اما پدران می‌گویند:

  • احساس می‌کنند که مسئولیت بسیار سنگینی بر دوششان نهاده شده است.
  • در حمایت و پشتیبانی از همسر خود، احساس ضعف و کمبود می‌کنند.
  • درباره تولد اضطراب دارند و نیز نگران این هستند که بتوانند پدر خوبی باشند.
  • نسبت به نوزاد هیچ احساسی ندارند.
  • نسبت به همسر خود احساس استرس داشته و حس می‌کنند که صمیمیت و نزدیکی با همسرشان را ازدست‌داده‌اند.

وقتی به این موضوع توجه می‌کنید که در شش هفته اول، خواب، کار و بازی روزانه و روتین رها می‌شوند تا به نیازهای نوزاد رسیدگی شود و آن‌ها به‌عنوان تغییر در زندگی می‌بینید؛ مسلماً نکات مذکور در بالا غیرعادی و غافلگیرانه نخواهد بود. دیگر زمانی برای گپ زدن، دیدن دوستان و خواب کمتر فراهم می‌آید و نیز رویای زیبای همسر و مادری فوق‌العاده بودن، کم‌کم به دست فراموشی سپرده می‌شود. خستگی مفرط و نگرانی موجب می‌شود تا ما احساسی عمل کرده و نتوانیم درست فکر کنیم؛ افکار زیادی در سرمان می‌چرخد و درنتیجه عقل منطقی ما جهت‌گیری می‌کند آنگاه ما بلافاصله به افکار و احساسات خویش واکنش نشان می‌دهیم. این موضوع درست مانند مارپیچی حلزونی شکل است که در آن دستیابی و دسترسی به نوزاد تازه، مشکل است و سپس احساس گناه و مقصر بودن، سر فاسد و خراب خود را برمی‌آورد.

  • درمان افسردگی پس از زایمان
سوگ یک بیماری است؟
بخوانید

اما افسردگی بعد از زایمان، درمان داشته و نخستین مرحله برای مداوا آن است که متوجه شویم کمبود خواب ما را بداخلاق، غیرمنطقی و سست و کسل ساخته است. هیچ کاری باشخصیت خود نمی‌توانید انجام دهید، این‌یکی از حقایق انسان بودن است. وقتی به یاد می‌آورید که بچه کوچکی را می‌بینید که دست‌ها و پاهای خود را تکان می‌دهد، جیغ‌های بنفشی می‌کشد که مانع از حرکت شما می‌شود آیا به این خاطر است که خیلی خسته شده و مسیر را گم‌کرده است؟ همان احساسات و هیجانات، جثه و بدنی بزرگ‌تر، اما کسی نیست که شما را بلند کند و در رختخواب قرار دهد.

اگر فردی هستید که چگونگی و کیفیت اوقات و زمان خود را با همسرتان سپری کردید یا به کار و ملاقات دوستان پرداخته‌اید و ورزش و تمرین کردید و در کل کارهایی انجام داده‌اید که با آن احساس رضایت و خشنودی را برای خود به ارمغان آورده‌اید؛ در ابتدای دوران مادری، جداسازی و انزوایی که این دوره به وجود می‌آورد می‌تواند ذخیره احساسی و هیجانی را که خود تأمین کرده بودید، قطع کند. بنابراین باید شروع کنید که آرام و راحت باشید زیرا اگر ضمن خواندن این مطالب سرخود را تکان می‌دهید، طبیعی است که احساس افسردگی و بی‌حوصلگی کنید.

و نیز طبیعی است که از این حالت رهایی یافته و بهبود یابید؛ بنابراین چه باید انجام دهید؟

  • با همسر و دوستان نزدیک خود صحبت کنید. برنامه‌ای تهیه کنید و دقت کنید که چه چیزی می‌تواند به شما در تعیین تفاوت‌ها کمک کند و نیز خود را به حمایت‌های تمرینی و عملی مجهز نمایید. دقت و توجه شما باید بیشتر روی اعمال و حرکت‌ها باشد تا احساسات و هیجانات.
  • با پرستار گروه یا منطقه و یا با پرستار خانگی تماس بگیرید، او می‌تواند با مشاهده وضعیت مذکور شما را کمک کرده و اطمینان دوباره بخشد.
  • زمان‌هایی را برای آرامش و ریلکس شدن در نظر داشته باشید، با استفاده از قدرت خود- هیپنوتیزم، چگونگی رسیدن به آرامش را بیاموزید.
  • کتاب بخوانید، به دیگران هم گوش دهید و از نظرات آنان بهره‌مند شوید؛ اما آرام و آسوده باشید و به غرایز خود اعتماد نمایید.
  • با سایر مادران ملاقات کنید حتی اگر فکر می‌کنید که آنان بهتر از شما عمل می‌کنند… مطمئن باشید که آنان هم نگرانی‌ها و روزهای سخت را داشته و خواهند داشت.
  • ورزش کنید؛ حتی یک پیاده‌روی ساده که موجب تولید سروتونین شود.
  • فیلم یا چیز دیگری پیدا کنید که شما را بخنداند.
  • رژیم غذایی خود را بررسی کنید. احتمالاً نیاز دارید تا امگا 3 و 6 را در برنامه غذایی خود جای دهید. ضمناً نوزاد موجب می‌شود تا مادران ذخیره عنصر روی را در بدن خود از دست بدهند، پس مصرف مکمل عنصر روی موجب می‌شود واقعاً تغییر و بهبودی را احساس کنید.
باورهای غیر عاقلانه در پس اینکه انسان موفق ارزشمند است
بخوانید

_ تا می‌توانید ماهی پرروغن، شاه‌ماهی، ماهی ماکرو، ساردین، آزاد و تون بخورید که بسیار مؤثر و مفید هستند.

_ مصرف فراوان میوه خام، سبزی‌ها (حتی‌الامکان طبیعی) و دانه‌ها و بذرها را فراموش نکنید. مخلوط فوق را تهیه کنید و در صبحانه غله‌ای (کرن‌فلکس، سرلاک، چی‌پف‌و …) و در سوپ و آش، یک قاشق غذاخوری در روز، استفاده کنید. مقدار زیادی تخمه آفتاب‌گردان، کنجد، تخمه‌کدو تهیه‌کرده آن‌ها سه بار با تخم کتان(بَزَرک) در یک مخلوط‌کن بریزید و مخلوط‌کنید. مخلوط مذکور را آسیا کنید تا به‌صورت دانه‌دانه‌ای درآید، سپس مخلوط را در یخچال نگهداری کنید و مورداستفاده قرار دهید.

_ مقدار زیادی آب بنوشید، بخصوص اگر نوزادتان را شیر می‌دهید.

اگر احساس می‌کنید که به کمک‌های تخصصی نیاز دارید، از مشاوری کمک بخواهید که راه‌حل‌های مناسب و کوتاه‌مدتِ متمرکز بر درمان را ارائه می‌کند.

جهان مدرن امروز، فشارهای زیادی برای اینکه بتوان والدینی خوب، معشوقی محبوب و دوستی خوب بود، اعمال می‌کند که این خود موجب می‌شود تا میلیون‌ها مادر و پدر احساس خستگی و متعاقب آن احساس غمگینی کنند. شک و تردید درباره اینکه بیاموزید چگونه والدین یک بچه باشید را به روش خودتان تحمل‌کنید؛ اعتمادبه‌نفس و عشق به فرزند برای بسیاری از افراد بلافاصله به وجود نمی‌آید اما بازمان، رشد می‌کند و تکمیل می‌شود. می‌گویند فرزندان ما بزرگ‌ترین آموزگار ما هستند، شما و کودک شما باهم می‌آموزید و رشد می‌کنید درست مثل هر رابطه‌ای؛ و همان‌طور که یک ماما به من گفت«ندیدم که هیچ نوزادی در زمان تولدش کتابچه راهنما به همراه داشته باشد»‌.

  • قبل از تولد نوزاد

اگر تاکنون صاحب فرزند نشده‌اید، در اینجا ذکر چند مرحله برای راحت و آسان گذراندن آن چند ماه اول، خالی از لطف نیست:

  • با همسرتان درباره هر موضوع نگران‌کننده‌ای صحبت کنید، گاهی اوقات هم‌دلی و همراهی آنان کافی است اما برخی اوقات لازم است که شما حرکات و اعمال برنامه‌ریزی‌شده‌ای داشته‌اشید؛ مثلاً یکی از این نگرانی‌ها تغییر روش زندگی، یا عصرها بیرون نرفتن و شاید شکافی در سود و منفعت باشد. یک‌قلم و کاغذ آماده کنید، اگر موضوع و زمینه یک مشکل، کمبود ارتباط یا تحریک از سوی دیگر بزرگ‌ترها است، نقشه و برنامه‌ای ترتیب دهید تا این شکاف و حفره را پر کند.
  • در حجم و مقدار زیاد آشپزی کنید تا بتوانید فریزر را پرکنید. تا بعدازاینکه نوزاد به دنیا آمد، کمتر وقت خود را صرف غذا پختن کنید.
  • از یک شبکه حمایتی در اطراف خود استفاده کنید. افسردگی پس از زایمان با اختلال و عدم شرکت در گروه‌های محلی و منطقه‌ای به وجود می‌آید و نیز به دلیل کاهش میل و رغبت اعضای خانواده به کمک کردن در هفته‌های بعد از تولد می‌باشد. ممکن است افراد با پذیرفتن پیشنهاد کمک دیگران، احساس ناراحتی کنند، اما اگر به دیگران اجازه دهیم تا به ما کمک کنند این احساس در آن‌ها به وجود می‌آید که ارزشمند و برای ما مفید هستند.
  • سعی کنید تا جایی که می‌توانید در خانه آن چیزی را انجام دهید که دوست دارید حتی اگر این کار یک جمع‌وجور کردن ساده و یا دور ریختن وسایل اضافی باشد.
  • وقت استراحت برای آرامش و آرمیدگی به خود بدهید برای اینکه وارد تولدی می‌شوید که تا سر حد امکان باید برای آن انرژی و نیرو ذخیره کنید.
  • درحالی‌که استراحت می‌کنید به اطلاعات هیپنوتیزمی و خواب‌آور گوش دهید که ازنظر ذهنی و روانی شما را برای تولد نوزاد آماده کند.
  • با دیگر مادران صحبت کنید و ببینید زمانی که آن‌ها در زمان تولد اولین نوزادشان چه می‌کردند.
  • آگاه و هشیار باشید که آن شش هفته اول احتمالاً به‌طور کل تمام توجه و تمرکزها روی نوزاد خواهد بود. از این بابت ناراحت نباشید و هیچ انتظاری از خودتان نداشته باشید.
وابستگی به دیگران
بخوانید

خب، برای سارا چه اتفاقی افتاد؟ بله، درست مانند سایر مادرانی که زمان سختی را پس از تولد داشتند، داستان او هم پایان خوبی داشت. او به توصیه یکی از دوستانش نزدیک هیپنوتراپیست (خواب درمانگر) رفت که تخصص او راه‌حل‌های کوتاه‌مدت متمرکز بر درمان بود. ذکرشده بود که او (سارا) به خاطره گذشته و قدیمی‌اش بازگشته بود، از یک تولد سخت و طولانی، این‌ها همان علائم و نشانه‌های افسردگی و خستگی مفرط کیت بود. علاوه بر این‌که او به خاطر نوزادش دچار این تغییرات شده بود، چیزهایی مثل دل‌تنگ شدن برای دوستانش، احساس تنهایی کردن و پیدا نکردن راهی برای رهایی از وضعیت از دیگر عوامل مؤثر در این موضوع بودند.

بعد از اولین جلسه که او یاد گرفت چگونه خود را عمیقاً به آرامش برساند و متوجه شد که آنچه تجربه کرده بود با توجه به شرایط، چیزی عادی بوده است اظهار کرد که حدود 70% احساس بهتری دارد. در خانه سارا از همسرش خواست که حمام‌کردن معمولی او در طول شب را کنترل نماید و به عهده بگیرد، همسر او از اینکه می‌تواند کمکی کند خوشحال شد. در آن موقع او با ناز زیادی استحمام کرد و نیز برخی از تکنیکهای آرمیدگی را که یاد گرفته بود تمرین کرد. او از دوستان بزرگ‌تر خود درباره خانه و اینکه در گروه‌های جدید مادر و نوزاد وارد شود، پرسید و از موافقت آنان خوشحال شد؛ و از اینکه عصرها با همسرش می‌توانست بیرون رود درحالی‌که پدر و مادربزرگ رزی از او مراقبت می‌کردند.

بعد از گذشت یک ماه و دو جلسه، او انرژی بیشتر و علاقه و رغبت بیشتری دارد و می‌گوید که حس می‌کند به‌شدت به رُزی نزدیک است. از او پرسیدم که: “آیا هنوز گریه می‌کنی؟ در پاسخ گفت: مثل شیر آب بعضی‌اوقات، اما اکنون راحت هستم و می‌توانم از عهده مسائل برآیم. . افسردگی پس از زایمان را نباید با روان‌پریشی مربوط به زایمان اشتباه گرفت. شرایط روان‌پریشانه کمیابی که به حمایت‌های پزشکی و درمانی سریعی نیاز دارد. بیماران، منظره و نمای واقعیت را از دست می‌دهند و ممکن است صداهایی بشنوند یا چیزهایی ببینند، بااینکه راهکارها و راهنمایی‌هایی که در بالا ذکر شد هنوز نقش ویژه‌ای را در بازگرداندن سلامتی و تعادل احساسی و هیجانی ایفا می‌کند؛ اما یک پزشک باید برای این بیماران داروهای دوره‌ای تجویز نماید.

local_library

نوشته شده توسط گروه آموزشی فکر بنیان

warning

استفاده از مطالب فکر بنیان صرفاً با ذکر منبع (WWW.FEKRBONYAN.COM) بلامانع است

Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.