اختلال دوقطبی نوع یک با وجود حداقل یک دوره ی مانیک مشخص می شود. در این دوره خلق به طور نابهنجار و مداوم بالا، گشاده و تحریک پذیر است و فعالیت مداوم و نابهنجار و یا انرژی هدفمند که حداقل یک هفته طول می کشد. این حالت در بخش عمده ای از روز، تقریبا هر روز وجود دارد. در طول این دوره حداقل 3 نشانه یا بیشتر و در صورتی که خلق فقط تحریک پذیر باشد حداقل 4 نشانه باید برای تشخیص این اختلال وجود داشته باشد. نشانه ها شامل عزت نفس کاذب یا بزرگ منشی، کاهش نیاز به خواب، پرحرف تر از معمول، پرش افکار یا تجربه ذهنی که افکار شتاب دارند، حواسپرتی، افزایش فعالیت هدفمند یا سراسیمگی روانی-حرکتی و رفتارهایی مانند ولخرجی کردن، بی احتیاطی جنسی یا سرمایه گذاری احمقانه می شود.
این اختلال به قدری شدید است که عملکرد اجتماعی یا شغلی را مختل کرده یا بستری شدن را ایجاب می کند تا از صدمه رساندن به خود و دیگران پیشگیری شود. دوره ی مانیک می تواند قبل یا بعد از دوره های هیپومانیک یا افسردگی اساسی باشد. در افراد مبتلا ممکن است بین خلق های سرخوشی، ملالت و تحریک پذیری در مدت کوتاهی جابه جایی سریعی رخ دهد. در کودکان اگر خوشحالی، حماقت و مسخرگی به طور مکرر و نامتناسب با موقعیت باشد ممکن است ملاک دوره ی مانیک را برای کودکان برآورده کند. افراد در طول دوره ی مانیک معمولا در برابر درمان مقاومت می کنند و درک نمی کنند که بیمار هستند. پیامد های فاجعه آمیز در این دوره به علت قضاوت ضعیف، فقدان بینش و بیش فعالی می باشد. در دوره ی هیپومانیک ملاک های دوره ی مانیک حداقل 4 روز ادامه دارد.
سابقه ی خانوادگی یکی از قوی ترین و باثبات ترین عوامل خطر برای اختلالات دوقطبی می باشد. اختلال اسکیزوفرنی با این اختلال احتمالا منشا ژنتیکی مشترکی دارند. شروع اختلال دوقطبی گاهی اوقات می تواند به وقایع زندگی استرس زا مرتبط باشد. افرادی که مبتلا به اختلال دوقطبی هستند می توانند شیوه های مدیریت و کاهش استرس را یاد بگیرند، زیرا فشارهای عاطفی می تواند موجب عود این اختلال شود. از عوامل دیگر تغییرات فصلی می باشد که نقش مهمی در شروع اختلال دوقطبی دارند و احتمال بروز آن را در فصل بهار افزایش می دهد. طولانی شدن روز ها با تاثیر بر غده پینه آل یا صنوبری می تواند دلیل دیگری برای شروع اختلال دوقطبی و افسردگی باشد.
داروهای ضد افسردگی می تواند در بعضی از افراد منجر به بروز نشانه های مانیک یا هیپومانیا شود. در هنگام مصرف این داروها، مهم است که هر گونه علائم غیر معمول را به پزشک اطلاع دهید. بعضی از مواد می تواند منجر به افزایش شدت نشانه های مانیک شود، که شامل کوکائین، اکستازی و آمفتامین می باشد. دارو های هورمونی نیز بر بروز این اختلال نقش دارند. مقدار بسیار زیاد کافئین هم از موارد دخیل در بروز این اختلال می باشد.
شیوع یک ساله ی اختلال دوقطبی نوع یک 0/6 درصد برآورد شده است و نسبت آن در زن و مرد برابر می باشد.
میانگین شروع اولین دوره ی این اختلال تقریبا 18 سالگی می باشد. تشخیص این اختلال در کودکان در دشوار است. چون کودکان باتوجه به سن زمانی یکسان ممکن است در مراحل رشدی متفاوتی قرار داشته باشند و به سختی می توان تعیین کرد که چه چیزی در مقطع خاصی بهنجار است. شروع این اختلال در آخر میانسالی ممکن است به دلیل وجود بیماری های جسمانی و مصرف یا ترک مواد باشد. تقریبا 60 درصد دوره های مانیک بلافاصله قبل از دروه ی افسردگی اساسی روی می دهد. 90 درصد افرادی که دوره ی تکی مانیک را داشته اند، دوره های خلقی مکرر خواهند داشت. در زنان مبتلا به این اختلال حالت های تناوب سریع و مختلط بیشتر وجود دارد و احتمال اینکه زنان مبتلا نسبت به مردان بیشر دچار نشانه های افسردگی شوند بالاتر می باشد. در معرض خطر ابتلا به اختلال مصرف الکل نیز در زنان بیشتر می باشد. افراد مبتلا نسبت به افراد سالم در آزمون های شناختی ضعیف تر عمل می کنند.
- اختلالات اضطرابی
- اختلال بیش فعالی/کمبود توجه
- اختلالات اخلالگر، کنترل تکانه یا سلوک
- اختلال سوء مصرف مواد
- میگرن
- نشانگان مربوط به سوخت و ساز
- دارو درمانی ( دارو های ضد افسردگی، ضد روان پریشی، تثبیت خلق)
- درمان شناختی رفتاری
- بستری کردن در بیمارستان
- خانواده درمانی :
- علل اختلال دوقطبی
- چگونه می توان عوامل را شناسایی کرد
- علائم هشدار دهنده عود
- داروها و عوارض جانبی احتمالی
- درمان های روان شناسی
- تغییر سبک زندگی سالم
این اطلاعات به بهبود وضعیت افراد و خانواده هایشان کمک می کند تا این وضعیت را با موفقیت کنترل کنند. آموزش مراقبان در مورد اختلال دوقطبی می تواند مفید باشد حتی زمانی که بیماران در جلسات شرکت نمی کنند.
- درمان بین فردی و ریتم شناسی اجتماعی (تمرکز بر تثبیت ریتم های روزانه – به خصوص در خواب، بیدار شدن و خوردن غذا، روال ها نشان دهنده کمک به تثبیت روحیه است)
- الکتروشوک (ECT)
- روان شناسی گروهی
با استفاده از یک برنامه پیش طراحی شده، روان شناسی گروهی به بررسی آگاهی، پایبندی به درمان، تشخیص زود هنگام علائم و زمان بندی خواب می پردازد.
به زودی
به زودی
زن بیوه و ثروتمندی که 72 سال داشت، توسط فرزندانش و بر خلاف میل خودش برای ارزیابی به روان پزشک مراجعه کرد و آن ها فکر می کردند که مادرشان به علا مرگ پدرشان که 6 ماه پیش رخ داده بود دچار کهولت و خرفتی شده است. او بعد از داغدیدگی که چندان طولانی هم نبود، زندگی اجتماعی خود را دوباره آغاز کرد و در بیمارستان محلی به عنوان داوطلب مشغول به کار شد. اعضای خوانواده اش این کار او را تشویق کردند. در 3 ماه اخیر نگران او شده بودند، زیرا با بعضی از کارکنان بیمارستان به دنبال خوش گذرانی می رفت. بعد از اینکه او به همه اعلام کرد که بایکی از پرستاران بیمارستان که 25 سال سن داشت نامزد کرده و قصد دارد خانه و مقداری از ثروتش را به او بدهد، پسرانش او را با تهدید برای ارزیابی به روان پزشک آوردند.
بیمار فرزندانش را متهم کرد و به روان پزشک گفت که آن ها قصد دارند او را زندانی کنند تا پول هایش را به دست آورند. در آغاز مصاحبه خشمگین به نظر می رسید و اصرار داشت که کسی او را نمی فهمد و می خواهد برای اولین بار در عمرش کاری که دوست دارد را برای خودش انجام دهد. در حین صحبت با روان پزشک خود را روی کاناپه رها کرد و از او پرسید که آیا به اندازه ی کافی برای یک مرد 25 ساله جذاب است تا بتواند او را عاشق خودش کند. او از هیکل و توانایی های جنسی نامزدش صحبت کرد و زندگی خود را مهیج و رضایت بخش توصیف کرد. بسیار پرحرف بود و اجازه ی صحبت کردن را به روان پزشک نمی داد. بعد از 3 تا 4 ساعت خوابیدن سرحال بود. در هفته به خرید می رفت و پول زیادی را هم برای خود و هم برای نامزدش خرج می کرد. او قبول داشت که رفتارهایش برای فردی در این سن و موقعیت غیر عادی است ولی دوست داشت که تغییر کند. او سابقه ی خانوادگی هیچ اختلال هیجانی را نداشت، حافظه و جهت یابی اش در همه ی زمینه ها سالم بود.