اختلال ساختگی تحمیل شده بر خود در افراد با جعل علائم یا نشانه های جسمانی یا روان شناختی یا ایجاد جراحت یا بیماری مشخص می شود. این افراد خود را به صورت مریض، معیوب یا مصدوم نشان می دهند که ممکن است این رفتار در غیاب دریافت پاداش بیرونی واضح بروز کند. نوع دیگر آن اختلال ساختگی تحمیل شده بر دیگری می باشد که به صورت جعل علائم یا نشانه های جسمانی یا روان شناختی یا ایجاد جراحت یا بیماری در دیگری در ارتباط با فریب مشخص می شود. فرد شخص دیگری را به عنوان بیمار، معیوب یا مصدوم به دیگران نشان می دهد. این رفتار در غیاب پاداش های بیرونی واضح هم بروز می کند. این افراد بعد از ایجاد جراحت یا بیماری به دنبال درمان می روند. روش های جعل شامل اغراق، جعل کردن، شبیه سازی کردن، و ایجاد کردن می شود. در تشخیص این اختلال بر عینی بودن جعل علائم و نشانه های بیماری تاکید دارد و به استنباط قصد یا انگیزه احتمالی افراد توجه نمی شود.
علت این اختلال ناشناخته است. با این حال، اختلال ساختگی ممکن است بواسطه ترکیبی از عوامل روانشناختی و تجربیات زندگی استرس زا ایجاد شود. عوامل متعددی ممکن است خطر ابتلا به این اختلال را افزایش دهند، از جمله:
- آسیب های دوران کودکی مانند سوء رفتارهای احساسی، جسمی و جنسی
- یک بیماری جدی در دوران کودکی
- از دست دادن یکی از عزیزان از طریق مرگ، بیماری یا رها کردن
- تجارب گذشته در طول زمان بیماری و توجهی که به آن شده است.
- احساس فقدان هویت یا اعتماد به نفس
- اختلالات شخصیت
- افسردگی
- تمایل به همکاری با پزشکان یا مراکز پزشکی
- کار در زمینه مراقبت های بهداشتی
میزان شیوع این اختلال به علت تمارض این افراد مشخص نمی باشد اما در مراکز بالینی تقریبا 1 درصد از افراد جلوه های بالینی مرتبط با ملاک های این اختلال را دارند.
روند این اختلال به صورت متناوب می باشد و دوره های تکی و یا مستمر کمتر شایع است. شروع آن در اوایل بزرگسال و اغلب بعد از بستری شدن افراد به علت بیماری جسمی یا اختلال روانی می باشد. در صورتی که این اختلال بر فردی تحمیل شده باشد بعد از بستری شدن فرزند فرد یا فرد وابسته ی دیگر آغاز می شود. در دوره های عود کننده به علت جعل نشانه های بیماری و علائم و یا ایجاد جراحت و شکل گیری الگوی ارتباط فریبکارانه ی متوالی با پرسنل پزشکی، امکان دایمی شدن این اختلال بوجود می آید.
- اختلالات شخصیت
- اختلالات خلقی
- اختلالات مرتبط با مواد
افراد مبتلا به این اختلال اغلب در جستجوی درمان غیر ضروری هستند و درمان بیماری واقعی خود را انکار و از آن اجتناب می کنند. این افراد در بیمارستان به طور ناگهانی فرار می کنند و با عدم پیگیری، برنامه درمان معنادار خود را از بین می برند. بهترین درمان در این افراد اداره بیمار است که 3 هدف عمده آن کاهش خطر مرگ و میر و عوارض آن، پرداختن به نیاز های هیجانی زمینه ای و توجه به مسائل قانونی و اخلاقی. تشخیص این اختلال بسیار مهم می باشد چون پزشک می تواند مانع اعمال تشخیصی دردناک و خطرناک شود. در صورتی که رفتار تکانشی جز مهمی از رفتار کنش نمایی ساختگی باشد می توان برای کاهش آن از داروی مهارکننده ی انتخابی بازجذب سروتونین استفاده کرد.
به زودی
به زودی
به زودی
مجتبی مردی 24 ساله و به ظاهر قوی اندام بود که به بخش پذیرش یک بیمارستان دولتی آمد و برای پزشک تعریف کرد که در راه بیمارستان 30 قرص 200 گرمی کلرپرومازین خورده است. پس از رسیدگی های اولیه او را بستری کردند. او داستان عجیبی از پدرش گفت که وی جراح معروفی بود و در حین یکی از عمل ها بیمارش فوت کرد و همسر بیمار پدر او را به قتل رساند. او قاتل پدرش را تعقیب کرد و قصد جان او را کرده بود ولی مادر بزرگ 94 ساله اش در آخرین لحظه سر رسید و مانع او شد. داستان های دیگری تعریف کرد که شامل اتومبیل اسپرت 1 میلیاردی خودش که یک موتور دیزلی 12 سیلندری داشت، درباره ی فرزندانش که دو جفت 3 قلو بودند صحبت کرد. هیچ کدام از این داستان ها مورد تائید نبودند و محتوی خود بزرگ پندارانه داشتند. او گفت صداهایی می شنود که شبیه صدایی است که از تلویزیون پخش می شود یا صدایی که در رویا می شنود.
او به پرسش های مربوط به کنترل افکار، انتشار فکر و دیگر نشانه های غیر عادی روان پریشی پاسخ مثبت داد. ادعا کرد که افسردگی دارد. تشخیص موقعیت، هوشیاری و اطلاعات عمومی او خوب بود اما اصرار به تجاوز ایرانی ها به کویت را داشت. شواهدی از شیدایی یا افسردگی نداشت و هنگام تعریف این داستان ها سرخوش، افسرده یا تحریک پذیر نبود. او در بیمارستان برای بیماران دیگر قلدری می کرد و از آنان غذا و سیگار می گرفت، دوست نداشت مرخص شود و هر وقت بحث ترخیص او می شد دوباره در مورد افکار مربوط به خودکشی و شنیدن صداها شکایت می کرد. کارکنان بیمارستان معتقد بودند که او دچار روان پریشی نیست و تظاهر به آن می کند و علت تمایل به ماندن در بیمارستان قلدری کردن برای بیماران و خود را بزرگ جلوه دادن است.