اختلال شخصیت نمایشی در افراد مبتلا با بروز رفتارهای توجه طلبانه ی زیاد از خود مشخص می شود.، آنها در افکار و احساسات خود اغلب مبالغه میکنند و هر چیز سادهای را مهمتر از آنچه در واقع هست، جلوه میدهند. اگر کانون توجه واقع نشوند یا تحسین و تأیید نشوند، تندخو میشوند، میزنند زیر گریه، و دیگران را ملامت میکنند و به آنها افتراهای ناروا میزنند. رفتار اغواگرانه در این گونه بیماران، از هر جنسی که باشند، شایع است.
پرداختن به تخیلات جنسی در مورد افرادی که با آنها رابطه دارند، در این ها شایع است، منتها این تخیلات را همیشه بر زبان نمیآورند و به عوض این که از نظر جنسی پرخاشگر باشند، عشوهگر و اهل لاس زدن هستند. این بیماران ممکن است به کژکاری روانی-جنسی مبتلا باشند. زن های نمایشی ممکن است آنورگاسمی داشته باشند و مردهای نمایشی هم ممکن است دچار ناتوانی جنسی باشند. برای آن که مطمئن شوند نزد جنس مخالف جاذبه دارند، ممکن است تکانههای جنسی خود را به عمل درآورند. نیاز آنها به مطمئن ساختن خود تمامی ندارد، با این حال، روابط آنها اغلب سطحی است و ممکن است افرادی مغرور، غرق در خود و دمدمی مزاج باشند.
نیازهای بسیار شدید آنها به وابستگی باعث میشود که زود به هر کس اعتماد کنند و خیلی راحت بشود فریبشان داد. دفاعهای عمده بیماران دچار اختلال شخصیت نمایشی، واپسزنی و تجزیه است. در نتیجه دفاع اول از فهم احساسات واقعی خود عاجزاند و در نتیجه دفاع دوم نمیتوانند انگیزههای خود را توضیح دهند. این افراد اگر تحت فشار روانی قرار گیرند، حس واقعیت سنجیشان به راحتی مختل میشود.
- اختلال افسردگی اساسی
- نشانه جسمانی و اختلالت مرتبط
- اختلال شخصیت وابسته
- اختلال شخصیت ضد اجتماعی
- اختلال شخصیت مرزی
- اختلال شخصیت خودشیفته
میزان شیوع اختلال شخصیت نمایش حدود 1 تا 3 درصد است. با کاربرد ارزیابی های ساختار یافته در بیماران بستری و سرپایی در مراکز بهداشت و روان، مقادیر حدود ده تا پانزده درصد گزارش شده است. این تشخیص در زن ها بیشتر از مردها مطرح شده است. در برخی از مطالعات، ارتباطی میان این اختلال و اختلال جسمانی سازی و اختلالات مرتبط به مصرف الکل دیده شده است.
با بالا رفتن سن علایم کمتری در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی دیده میشود، اما از آنجا که انرژی این بیماران نیز با افزایش سن کمتر میشود، تفاوتی که در علایم آنها دیده میشود ممکن است ظاهری باشد، نه واقعی. این بیماران، افرادی هیجان طلب هستند و ممکن است با قانون درگیر شوند و به سوء مصرف مواد روی آورند، یا لاابالی گری کنند.
- اختلالات جسمانی سازی
- اختلالات مربوط به مصرف الکل
بیماران دچار اختلال شخصیت نمایشی اغلب از احساسات واقعی خود بی خبرند، لذا تبیین احساسات درونی آن ها فرایند درمانی مهمی است. روان درمانی مبتنی بر روانکاوی، چه به صورت گروهی و چه به صورت فردی، شاید درمان انتخابی اختلال شخصیت نمایشی باشد. برای برخی علایم می شود از دارودرمانی هم به صورت کمکی استفاده کرد (مثل استفاده از از داروهای ضد افسردگی برای افسردگی و علایم جسمی، داروهای ضد اضطراب برای اضطراب و داروهای ضد روان پریشی برای گسست از واقعیت و خطاهای ادراکی).
به زودی
به زودی
به زودی
فرشته دختر اول و فرزند اول یک خانواده شش نفره بود. او دختری سرزنده، بسیار شاداب و شیرین سخن بود. سالهای اولیه به شادی در کنار والدین سپری شد و فرشته هر روز دختری شیرین زبانتر از قبل میشد. تا این که وقتی که چهار ساله بود خواهر اول او متولد شد، او که مجبور بود شب را را خارج اتاق والدین باشد احساس بی اهمیتی میکرد. حتی زمانی که خواهرش نیز دیگر در اتاق خود مستقر شده بود زمانهای که صدای خنده والدین را از اتاق میشنید به هر روشی شده بود سعی میکرد که پدر را به اتاق خود بیاورد و معمولاً از راه بیان حجم عجیبی از ترس، ناراحتی یا خشم بود.
با گذشت زمان رفتارهایی انجام می داد که به سنش نمیخورد و همیشه به شکل یک کودک لجوج به ارضای نیازهایش میپرداخت و قبل از صحبت کردن و رفتار کردن فکر نمیکرد. تمامی افراد میبایست در خدمت او میبودن و اگر با او مخالفت میکردن به این فکر میکرد که برای آنها بی اهمیت است و با خشم زیاد به پرخاشگری رو میآورد. بعد از بلوغ به جذب پسران از طریق ظرافتهای زنانهاش روی آورد. از لباسهای تنگ و باز استفاده می کرد. بدون در نظر گرفتن زمان و مکان گویی که دیگر این بدن متعلق به خود او نبود و هر کس اجازه داشت که به قسمت های مختلف بدنش دست پیدا کند.
فرشته با پسری دوست شد و خیلی زود با او وارد رابطه جنسی شد و بعد به سرعت از سمت او طرد شد. او میخواست که هر کسی که با او در ارتباط است به صورت اغراق آمیزی فقط به او توجه کند و او را تائید کند. دردهای جسمانی و مشکلات خواب او شدید شد البته که فرشته هر اتفاقی را با بیشتر از آنچه که در واقعیت هست درک و ابراز میکرد. فوت یکی از اقوام نزدیک فرشته که از یک سو او را خیلی دوست داشت و از طرفی همیشه او را مانع از اینکه محبو همگان شود، می دید باعث بروز تعارض اصلی فرشته شد. برای جلب توجه دچار خود بیمار انگاری شده بود و دردهای بدنی شدیدی مثل اسپاسم شدید گردن که منشا فیزولوژیک ندارد، افکار خودکشی گرایانه به سراغش آمده بود که البته در حد بیان نمایشی باقیماند.
او در یک رابطه یک هفته ای به زودی عاق شد و رابطه ی آن ها به جایی نرسید. پس از این شکست عشقی دیگر قادر به کنترل احساسات شدید خود نبود و با اولین برخورد با افراد از احساسات بد حاصل از شکست عشقیاش که به تازگی اتفاق افتاده به شدت صحبت میکرد و بیان میکرد که آنقدر حالش بد است که همین که نمرده شانس آورده است. دچار حملات خواب نیز شد و آن زمان بود که دیگر به یک کلینیک روانشناسی مراجعه کرد.