بیماران مبتلا به این اختلال به نحو بارزی تعلل و مسامحه می کنند، لازمه های داشتن عملکردی با کفایت را بر نمی تابند، به کوچک ترین عذر و بهانه ای در کارخود تاخیر می کنند، در کار کسانی که خود به آن ها وابسته اند، عیب جویی می کنند و نق می زنند؛ در عین حال هیچ وقت هم دلشان نمی خواهد از شر این گونه روابط مبتنی بر وابستگی خلاص شوند.
این ها معمولا جراتمندی و قدرت ابراز وجود ندارند و نیازها و خواسته های خود را با صراحت بیان نمی کنند. در این مورد که دیگران چه انتظاری از آن ها دارند، نمی توانند سوالات لازم را بکنند؛ لذا اگر مجبور به انجام کاری شوند یا اگر دفاع معمول شان را که معطوف سازی خشم بر ضد خویش است، از آن ها بگیرید، ممکن است مضطرب شوند.
به علت تازه اضافه شدن این اختلال اطلاعات خاصی راجع به این اختلال مطرح نشده است.
هیچ گونه اطلاعاتی در مورد همه گیر شناسی این اختلال در دست نیست. نسبت جنسی، الگوی خانوادگی، و میزان شیوع آن را نیز به قدر کافی بررسی نکرده اند.
آیورسامال در مطالعه ای که صد بیمار بستری پرخاشگر منفعل را به طور متوسط به مدت یازده سال پیگیری کرده بود، دریافت که این اختلال در پنجاه و چهار نفر از آن ها تشخیص اولیه بود، هجده نفر از آن ها سو مصرف الکل هم بودند، و به سی نفرشان هم می شد از نظر بالینی برچسب افسرده را زد. اکثر این ها تحرک پذیر، مضطرب و افسرده بودند؛ شکایات جسمانی فراوانی هم داشتند.
نشانههای موجود در این اختلال شباهت های زیادی با نشانههای موجود در برخی اختلال ها دارند. این اختلالها عبارتند از:
آن دسته از بیماران مبتلا که از روان درمانی حمایتی برخوردار می شوند؛ نتیجه ی خوبی می گیرند. البته روان درمانی بیماران دچار این اختلال هم پیچیدگی های بسیاری دارد. تن دادن به توقعات آن ها اغلب به معنی به معنای تایید و تشویق بیماری های آن هاست و از سوی دیگر تن ندادن به آن ها و اجابت نکردن این توقعات نیز طرد خود بیمار تلقی می شود.
به زودی
به زودی
به زودی
به زودی