اختلال تماشاگری جنسی در مورد افرادی که تمایل تماشاگری جنسی خود را بازگو کرده و یا انکار می کنند ولی شواهد عینی قابل ملاحظه ای خلاف آن را ثابت می کند، به کار می رود. این افراد از مشکلات روانی و اجتماعی خود رنج می برند. رفتارهای تکراری در زمینه ی تماشاگری جنسی و همزمان که موجب برانگیخته شدن رفتار نابهنجاری جنسی می شود، به دیگران هم آسیب می رساند. این علائم به مدت حداقل 6 ماه ادامه دارد.
عامل زیستی این اختلال مشخص نشده است، اما از عوامل محیطی موثر در این اختلال می توان به آزار جنسی در کودکی، سوء مصرف مواد و فزون خواهی جنسی اشاره کرد. از نگاه رفتارگرایان کودکانی که قربانی یا ناظر رفتارهای جنس نامناسب هستند یاد می گیرند و تقلید می کنند و بعدها برای این رفتار تقویت می شوند. فرایند شرطی سازی هم در پیدایش اختلالات نابهنجاری جنسی در رویکرد رفتارگراها موثر می باشد. اشیاء غیر انسانی می توانند به طور مرتب با فعالیت جنسی لذت بخش ایجاد برانگیختگی جنسی کنند. در بعضی موارد، به نظر می رسد یک عامل مستعد کننده، مانند مشکل در ایجاد روابط فرد باشد.
شیوع این اختلال در نمونه های غیر بالینی 12 درصد در مردان و 4 درصد در زنان می باشد.
- فزون خواهی جنسی
- عورت نمایی
- اختلال افسردگی
- اختلال دوقطبی
- اختلالات اضطرابی
- اختلال مصرف مواد
- اختلال کاستی توجه/بیش فعالی
- اختلال سلوک
- اختلال شخصیت ضد اجتماعی
- کنترل خارجی
- کاهش سایق های جنسی
- درمان اختلالات همزمان
- درمان شناختی-رفتاری
- روان درمانی پویشی
به زودی
به زودی
به زودی
مرد 25 ساله ای به روان پزشک مراجعه کرده بود. او از تمایلی که به دیدن زنان در حال لخت شدن یا هنگام فعالیت جنسی بودند، شکایت داشت. مدیر شرکت تجاری بود و کارمندان او متوجه این تمایل او شده بودند. به او اطلاع داده بودند که برای مشکلش باید به فکر درمان باشد در غیر این صورت شغلش را از دست می دهد. دفعه ی آخری که مشغول این کار بود، نزدیک بود که دستگیر شود. به همین علت به فکر درمان افتاد. بیمار خوش بیان و ظاهر زیبایی داشت و مشکلی از نظر جلب توجه زنان نداشت.
در هفته یک یا دوبار با زنان مختلف آمیزش جنسی داشت. با این وجود بسیاری از موقعیت های دیگر برای او تحریک کننده بود. او با یک دوربین دوچشمی قوی به دید زدن همسایه ها می پرداخت. در مواقعی که موفق به دید زدن نمی شد به پشت بام های آپارتمان بزرگتری می رفت تا زنی در حال لخت شدن یا فعالیت جنسی پیدا کند. در حین تماشا یا بلافاصله بعد از آن استمناء می کرد. او این تکانه های جنسی را در خود انکار می کرد. در پی این رفتار ها موقعیت های خطرناکی برایش بوجودمی آد.
خانواده و بسیار مذهبی بود و پدر او با بیمار برخورد های تنبیهی داشت.مادرش به ظاهر مهربان بود و در برابر مردان عشوه گر بود. او آرزو داشت عاشق زنی به اندازه مادرش شود. بیمار در سن7 تا 10 سالگی لت شدن مادر و خواهرانش را نگاه می کرد. در 10 سالگی در یک اردوی تابستانی با دوستاش دخترها و زنان در حال لخت شدن را تماشا می کردند. تا سن 17 سالگی برای این کار از خانه بیرون می رفت. بیمار در شرایط تنش آور زندگی این عمل را بیشتر انجام می داد. او نمی دانست که رابطه ای بین اضطراب ناشی از عمل جنسی و میل به تماشاگری جنسی وجود دارد یا نه. او تنها از دستگیر شدن برای این عمل نگران بود و از تماشا کردن زنان در حال لخت شدن احساس گناه یا شرم نداشت.