این روزها و با شروع بازیهای فوتبال جامجهانی، نگاه بسیاری از افراد و خانوادهها به این مسابقههای هیجانانگیز است. فوتبال در میان تمام ورزشهای فردی و گروهی، یکی از بزرگترین استثناها در جذب تماشاگر و با طرفدارانی در سطح باشگاهی و ملی است.
تاکنون هیچ ورزشی نتوانسته به اندازه فوتبال باعث اتحاد گروه زیادی از افراد شود یا تاثیر و هیجان زیادی به تماشاگر خود وارد کند. برخی از کارشناسان معتقدند از آنجا که معمولا تعداد زیادی از فوتبالیستها، حتی در سطوح قهرمانی و ملی، از بطن جامعه محروم بالا آمدهاند و به شهرت و محبوبیت رسیدهاند، حجم بالایی از تعلقات فرهنگی، قومی، قبیلهای، زبانی و نژادی هم پشت آن نهفته است.
از طرف دیگر، فوتبال جزو ورزشهایی است که بیشتر مسابقههای آن پخش مستقیم دارد و دارای تعداد بسیار بالایی از تماشاگران حاضر در ورزشگاه است. مثلا شما در هیچ ورزش دیگری جز فوتبال، نمیتوانید شاهد حضور بیش از 100 هزار تماشاچی در ورزشگاه باشید.
هرچند که تمام ورزشهایی مانند کشتی یا والیبال که در سطح ملی برگزار میشوند، میتوانند تعداد زیادی تماشاگر داشته باشند، اما هیچکدام آنها مانند فوتبال در ذهنها ماندگار و باعث ایجاد اتحاد موثر بین افراد جامعه نمیشوند. مثلا ما در موارد زیادی شاهد حضور مردم در خیابانها برای برگزاری جشنهای خودجوش پیروزی تیم ملی فوتبال بودهایم اما بهندرت این حرکت را پس از برد تیمهای والیبال، بسکتبال یا حتی کشتی میبینیم.
فوتبال و افزایش نشاط و اتحاد عمومی
اگر بخواهیم نقش فوتبال را در سلامت و نشاط عمومی جامعه هم بررسی کنیم، باید ابتدا اشارهای به پدیده «سرمایه اجتماعی» داشته باشیم. سرمایه اجتماعی، پدیدهای است که باعث ایجاد اعتماد متقابل و افزایش ایمان افراد جامعه به یکدیگر میشود. ورزش فوتبال، بهخوبی توانسته است
در جوامع مختلف باعث افزایش سرمایه اجتماعی در مقاطع زمانی متفاوتی شود. مثلا زمانی که یک مسابقه فوتبال حساس مثل بازی ایران و استرالیا در انتخابی جامجهانی 98 یا بازی ایران و کره جنوبی در انتخابی جامجهانی همین امسال برگزار میشد، تقریبا بالاترین سطح از اتحاد ملی بین مردم بهوجود آمده بود و باز هم بالاترین سطح از شادی و نشاط ملی و عمومی پس از غلبه بر آن تیمها و راهیابی تیم ملی به جامجهانی در بین عموم مردم کشور اتفاق افتاد.
در آن روزها، شاهد جشنهای خودجوش و خیابانی فراوانی در تمام شهرهای کشورمان بودیم و پیر و جوان تا مدتها از آن بازیها و حاشیههایش صحبت و خاطرات خوب بازی را مرور میکردند.
زمانی در جامعه غرب، برخی افراد اقدام به اسطورهزدایی کرده بودند اما این روزها، فوتبال توانسته است دوباره نقش اسطورهساز را در این کشورها بازی کند. برخی بازیکنان فوتبال در غرب، بسیار مورد عشق و احترام مردم قرار میگیرند و باعث اتحاد در سطح ملی یا حتی در سطح طرفداران باشگاهی میشوند. بههر حال، تمام این اتحادها، نتیجهای جز افزایش نشاط عمومی و اعتماد ملی نخواهد داشت و اگر این نشاط و اتحاد تداوم پیدا کند، فوتبال یا ورزشهای گروهی و اینچنینی دیگر میتوانند به بهترین سرمایههای اجتماعی تبدیل شوند.
فوتبال و خشونت
برخی افراد معتقدند فوتبال جزو ورزشهای خشن است؛ در صورتی که اصلا اینطور نیست و رفتار خشونتآمیز در بین بازیکنان یا تماشاگران میتواند در هر ورزشی وجود داشته باشد. با این حال، گاهی شاهد بروز هیجانهای همراه با خشونت در ورزشگاهها هستیم و باید بدانیم اینگونه خشونتها، ریشه در فرهنگ ملتها دارد. مثلا مردم کره جنوبی، جزو مودبترین و بااخلاقترین مردم جهان هستند و نهتنها در ورزشگاههای فوتبال بلکه در سایر ورزشگاهها هم بهندرت هیجانی بهصورت ابراز خشونت از بازیکنان یا تماشاگران و طرفداران آنها سر میزند.
این در حالی است که شاهد درگیریها و خشونتهای بیشتری در میان بازیکنان و تماشاگران ورزشهای مختلف در کشورهای آمریکای جنوبی یا اروپای غربی هستیم. این خشونتها که به گذشته و ریشه فرهنگی افراد برمیگردد، گاهی تا مرز قتل و کشتار هم پیش میرود.
مثلا چند سال قبل، یکی از بازیکنان فوتبال تیم ملی کلمبیا به خاطر گل به خودیای که در جریان بازی با آمریکا به تیمشان زد، بعد از بازگشت به کشورش به قتل رسید و چنین قتلی در کشوری که مهد بزهکاری و مواد مخدر است، چندان هم دور از انتظار نبود. چند سال پیش هم تحقیقی در کشور انگلیس انجام و مشخص شد که زنها در طول مسابقههای حساس فوتبال، بیشتر مورد خشونت و ضرب و شتم همسران خود قرار میگیرند.
ظاهراً برخی تماشاگران متعصب این کشور، راهی جز ابراز خشونت به خانواده خود برای نشان دادن ناراحتی و خشمشان از باخت تیم محبوبشان بلد نیستند. بهطور کلی، در جوامعی که در سایر ابعاد اجتماعی دچار بینظمی، رعایت نکردن قانون و خشونت باشند، این فرهنگ نادرست را به ورزشگاهها، رقابتهای ورزشی و طرفداران تیمهای ورزشی هم منتقل خواهندکرد.