خشم ناسالم یک احساس مخرب است که اثرات روانی و فیزیکی شدیدی بر فرد میگذارد و روابط را تیره میسازد. از دیدگاه روان شناسان خشم یکسو تفاهم است مگر اینکه بین خشم سالم و ناسالم تفاوت قائل شویم.
در خشم ناسالم فرد تمایل دارد به شخصی که او را مقصر میداند حمله کند و بدون مدرک واقعی و قابل استناد فکر میکند که دیگران در رفتارهایشان نسبت به او سو نیتهایی دارند.
در مقابل خشم ناسالم، خشم سالم قرار دارد که فرد در این حالت رفتار دیگران را بد ارزیابی میکند ولی آنها را برای رفتارهایشان مقصر نمیداند. تمایل دارد با افراد مصرانه مقابله کند بدون اینکه به آنها حمله کند و لزوماً فکر نمیکند که دیگران در رفتارهایشان نسبت به او سو نیت دارند مگر اینکه اینسو نیت ثابت شود.
چگونه یک فرد به شکلی ناسالم خشمگین میشود؟
- فرد یک استنباط یا برداشت مرتبط با خشم ناسالم دارد.
- او یک سری باورهای غیرمنطقی (مقاله: افسردگی و خطاهای شناختی را بخوانید) که ریشه در خشم ناسالم دارند و بر آن اساس رفتار میکند.
- افکار او بهنوعی هماهنگ با باورهای غیرمنطقی او هستند.
- رفتار او نیز با باورهای غیرمنطقیاش همسو هستند.
- او باورهای غیرمنطقی مبتنی بر خشم را در ذهن خود مرور میکند تا بهراحتی قادر به استنباطهایی بر اساس خشم باشد.
- او یک دیدگاه کلی مبتنی بر خشم ناسالم را در ذهن پرورانده و بسط میدهد.
استنباط یا برداشت مرتبط با خشم ناسالم
فردی که خشم ناسالم دارند باید یک یا چند برداشت، یا نتیجهگیری در مورد اتفاقاتی که در زندگی او جریان دارند داشته باشد که این برداشتها لزوماً اتفاقات را بهدرستی منعکس نمیکند اما فرد آنها را باور دارد. در زیر به فهرستی از برداشتهای رایجی که در خشم ناسالم ریشه دارد:
- فردی که از یک هنجار اجتماعی، قانونی یا فردی تخطی میکند.
مثال:
یک نفر در صف سوپرمارکت نوبت را رعایت نکرده و به همین دلیل فردی خودخواه و بد است (هنجار اجتماعی را زیر پا گذاشته است).
فردی که از چراغقرمز عبور میکند فردی بیملاحظه است (هنجار قانونی را نادیده گرفته است).
فردی که سر قرار دیر میرسد (هنجار فردی را نادیده میگیرد).
- متوقف شدن یا شکست خوردن در رسیدن به هدف
مثال:
من نباید در ترافیک گیر کنم (فکر انعطافناپذیر) و تحمل آن را ندارم (کمتحملی در برابر ناکامی)
فرد دیگری جلوی پیشرفت شخص را بگیرد
- نظم و بیعدالتی
مثال:
وقتی به فردی وعده ترفیع منوط بهاضافه کاری داده شود ولی چنین اتفاقی نیفتاد.
تحت پیگرد قرار گرفتن برای جرمی که مرتکب نشده یا فرد دیگری بهجای مجرم اصلی تحت پیگرد قرار گیرند
پدر یا مادر سر بچه خود غیرمنصفانه فریاد بکشند.
- تهدید علیه عزتنفس
مثال:
طرد شدن، مورد انتقاد و تمسخر واقع شدن
فرد در مورد برداشتهای خود در حوزه خشم ناسالم باورهای غیرمنطقیای دارد و وقتی به شکلی ناسالم عصبانی میشود معمولاً میگوید یا اینطور وانمود میکند که چیزی برای او اتفاق افتاده است که او را اینگونه عصبانی کرده است.
این فرد در این مورد اشتباه میکند چراکه چیزی که او را عصبانی کرده اتفاقی که برایش افتاده یا برداشت او از این اتفاق نیست بلکه باورهای غیرمنطقی او در مورد برداشتها است که او را عصبانی کرده است. در چنین موقعیتی اگر فرد در مورد برداشتهایی نظیر اینکه شکستخورده، دیگران هنجارهایش را نادیده گرفتهاند، طرد شده یا مورد انتقاد واقع شده باورهای غیرمنطقی نداشته باشد عصبانی نخواهد شد.
دو نوع از خشم ناسالم وجود دارد، اولی خشم ناسالم مربوط به من شخص و خشم ناسالمی که به من شخص ارتباط ندارد. وقتی فرد در حوزه مربوط به من خویش به شکل ناسالم عصبانی یا خشمگین است نسبت به کسی عصبانی است که اعتمادبهنفس او را به شکلی مورد هجوم قرار داده و او تا حدی دچار خود کوچک بینی شده است.
در مقابل وقتی فرد در حوزه غیر شخصی یا حوزهای که ارتباط به من او ندارد به شکلی ناسالم عصبانی است نسبت به فردی عصبانی است که رفتار او را به شکلی تهاجمی میداند ولی تهدیدی علیه عزتنفس یا اعتمادبهنفس او به حساب نمیآید و او هم دچار خود کوچک بینی نشده است.
پیشنهاد: اگر در احساس میکنید عزت نفس ضعیفی دارید این کتاب را مطالعه کنید.
باورهای غیرمنطقی در خشم ناسالم مربوط به منِ شخص
باورهای غیرمنطقی در خشم ناسالم غیر مرتبط با منِ شخص
- یک طرز فکر انعطافناپذیر (مثلاً من باید به قرارملاقاتهایم بهموقع برسم)
- تحمل کم در برابر ناکامی (مثلاً من نمیتوانم دیر رسیدن به قرارهایم را تحمل کنم)
- نوعی باور کوچک شمردن دیگران (مثلاً شما آدم بدی هستید که مانع از بهموقع رسیدن من به قرارهایم میشوید)
- باوری که شرایط زندگی را مقصر میداند (مثلاً شرایط نامساعد باعث میشوند که من به قرارهایم بهموقع نرسم)
روشهایی که افکار تحت تأثیر باورهای مربوط به خشم ناسالم قرار میگیرد:
رفتارهایی که ریشه در باورهای غیرمنطقی مربوط به خشم ناسالم دارد:
- سرزنش کردن دیگران برای اینکه فرد را عصبانی کردهاند.
- حمله لفظی به فرد
- پیگیری کردن انتقام
- حمله به فرد مقابل همراه با پرخاشگری منفعل
- بسیج کردن اطرافیان علیه شخص مقابل