دلیریوم (delirium) در طبقهبندی DSM-5 در طبقه اختلالات عصبی-شناختی قرار میگیرد و یک حالت سردرگمی حاد اما کوتاهمدت همراه با نقص در کارکردهای شناختی را شامل میشود. ویژگی اصلی دلیریوم اختلال در توجه همراه با آسیب آگاهی و هوشیاری میباشد. تفکر آشفته، حرفهای نامفهوم و نامنسجم، اشکال در جهتیابی و نقص در چرخه خواب از دیگر ویژگیهای روانآشفتگی است، همچنین ممکن است نشانگان سایکوتیک (psychotic symptoms) مانند هذیان و توهم را به همراه داشته باشد. شدت علائم در شبها بیشتر است که در اصطلاح به آن غروب زدگی (sundowning) میگویند. رفتار فرد دارای دلیریوم ممکن است به شکل بیش فعالی همراه با تشویش و بیقراری یا به شکل کم فعالی به همراه کندی و کرختی باشد.
دلیریوم یا روانآشفتگی به نامهای دیگری نیز خوانده میشود:
- سایکوز سمی یا مسمومکننده (toxic psychosis)
- سندرم مغزی حاد (acute brain syndrome)
- انسفالوپاتی متابولیک (metabolic encephalopathy)
انواع فرعی دلیریوم
- دلیریوم ناشی از مسمومیت با مواد (substance intoxication delirium)
- دلیریوم ناشی از ترک مواد (substance withdrawal delirium)
- دلیریوم ناشی از داروهای تجویزی (medication-induced delirium)
- دلیریوم ناشی از سایر عارضههای پزشکی (delirium due to another medical condition)
- دلیریوم ناشی از علل متعدد (delirium due to multiple etiologies)
علت دلیریوم
برای درمان دلیریوم به علتهای آن نیازمندیم. روانآشفتگی علت اولیه خارج از مغز دارد و شامل:
- عمل جراحی
- اضطراب شدید
- تغییرات مغزی همراه با اختلالات عصبی-شناختی
- مسمومیت با الکل و مواد مخدر
- سمپتومهای فیزیولوژیک پرهیز از الکل
- عفونت حاد
- عوارض جانبی داروها یا تأثیر متقابل چند داروی مصرفشده بهطور همزمان
- کمبود شدید آب بدن یا گرسنگی به مدت زیاد میباشد.
پاتوفیزیولوژی دلیریوم
مهمترین ناقل عصبی دخیل در دلیریوم استیل کولین میباشد. تحقیقات نشان داده است که استیل کولین در تشکیلات شبکهای ساقه مغز بیش از همه درگیر میشود. برخی تحقیقات نیز مؤید کاهش فعالیت استیل کولین در مغز به دلیل عوامل ایجادکنندهی دلیریوم میباشد. همچنین دلیریوم ناشی از ترک الکل را به دلیل فعالیت بیشازحد در لوکوس سرلئوس و نورونهای نورآدرنرژیک میدانند.
سایر ناقلهای عصبی دخیل در روانآشفتگی عبارتاند از: گلوتامات و سروتونین.
شیوع دلیریوم
مهمترین عامل خطر برای دلیریوم سن میباشد. علاوه بر سن، سایر عوامل خطر شامل:
- سابقه سکته قلبی
- دمانس
- اختلالات حسی
- استفاده از چند دارو بهطور همزمان
- بیماریهای عفونی ازجمله سلولیت، عفونتهای دستگاه ادراری و عفونتهای کلیه
- مشکلات دستگاه عصبی مرکزی ازجمله حملات تشنجی، انواع سکته مغزی و سرطانها
- مشکلات متابولیسمی (سوخت و سازی)
- عملهای جراحی ارتوپدی میباشد.
به گزارش DSM-5، شیوع دلیریوم در سالمندان بستری در بیمارستانها از همه بیشتر است و با توجه به ویژگیهای شخصیتی فرد، محیط و شرایط بیمارستان و دقت شیوهی سنجشی مورداستفاده متفاوت است.
شیوع دلیریوم در جامعه اندک است. (۱٪ تا ۲٪) اما با افزایش سن بیشتر میشود و از سن ۸۵ سال به بعد به ۱۴٪ میرسد. نرخ شیوع در سالمندانی که به اورژانس بیمارستانها مراجعه میکنند، ۱۰٪ تا ۳۰٪ است؛ جایی که دلیریوم معمولا نشاندهندهی یک بیماری جسمی است.
شیوع دلیریوم، بعد از پذیرش افراد در بیمارستان، از ۱۴٪ تا ۲۴٪ میباشد و تخمین زده میشود که نرخ بروز در بیماران بستری بین ۶٪ تا ۵۶٪ است. در ۱۵٪ تا ۵۳٪ سالمندان بعد از عمل جراحی و در ۷۰٪ تا ۸۰٪ سالمندانی که در ICU به سر میبرند، دلیریوم روی میدهد. روانآشفتگی در ۶۰٪ افراد ساکن خانههای سالمندان و در ۸۳٪ افرادی که سالهای آخر عمر خود را میگذرانند، روی میدهد.
سنجش دلیریوم
برای سنجش دلیریوم بهترین تست، تست Delirium Rating Scale-revised-98 است. این تست شامل ۱۶ آیتم است که ۱۳ آیتم آن «شدت» و ۳ آیتم دیگر معیارهای تشخیصی را میسنجند.
تشخیص افتراقی دلیریوم
- دلیریوم و اسکیزوفرنی: وجود دورههای آشفتگی رفتاری شدید وجه شباهت روانآشفتگی و اسکیزوفرنی است. توهمات باثباتتر و منظمتر و عدمتغییر در سطح هوشیاری به نفع تشخیص اسکیزوفرنی است.
- دلیریوم و آلزایمر: شروع ناگهانی و وخامت سریع و نوسانات شدید در دلیریوم وجه تمایز آن با آلزایمر است.
- دلیریوم و دمانس: هر دو شباهتهای زیادی با یکدیگر دارند و به همین دلیل وجوه تمایز ازجمله بروز علائم، طول مدت بیماری، سطح آگاهی و توجه، حافظه و تفکر باید با دقت بیشتری بررسی شوند. شروع دلیریوم ناگهانی و در مدت کوتاه (روزها و هفته) اما شروع دمانس بهصورت تدریجی و طولانیمدت (ماهها و سالها) است. سطح آگاهی پایین، توجه نوسانی، اختلال در حافظه نزدیک و بلا واسطه، تفکر بینظم در روانآشفتگی و سطح آگاهی بدون تغییر، توجه یکنواخت، اختلال در حافظه دور و تفکر کممایه در دمانس دیده میشود.
درمان دلیریوم
برای درمان دلیریوم از داروهای آنتی سایکوتیک استفاده میشود. بیخطرترین دارو، هالوپریدول (haloperidol) میباشد و به دلیل عوارض جانبی بسیار کم اولین انتخاب پزشکان است. درصورتیکه هالوپریدول بر روی بیماران اثرگذار نباشد، ریسپریدون (risperidone) تجویز میشود. پس از بهبودی، معمولاً فراموشی مربوط به تجربههای بیماری رخ میدهد و یا تجربههای بیماری به شکل خاطرات تکهتکه شده یادآوری میشود.
نمونهای از فرد دارای دلیریوم
زنی ۷۴ ساله آمریکایی آفریقاییتبار توسط نیروی انتظامی به بخش فوریتهای بیمارستانی آورده شده است. نیروی انتظامی گزارش داد که همسایههای این خانم اطلاع دادهاند که او در آن حوالی سرگردان است و مراقب خودش نیست. پس از چند بار پیگیری، سرانجام به داخل خانه رفته و با یک زن که در گوشهای مخفیشده، یک سگ خشمگین و یک تفنگ روبرو شدند درحالیکه آپارتمان کثیف و نامرتب بود. زن را به پاسگاه بردند. روز بعد در حال انتقال به واحد پزشکی برای درمان دیابت، یک روانپزشک با او مصاحبه کرد. او به مصاحبهگر نگاه نمیکرد، ازنظر بیان چهرهای بی واکنش بود، گیج به نظر میرسید و به بسیاری از پرسشها پاسخ نمیداد. نام و نشانی خود را میدانست اما نمیدانست چه ماه از سال است و چرا به بیمارستان انتقال داده میشود و میگفت همسایهها به دلیل کسالت او به نیروی انتظامی اطلاع دادهاند. او بهراستی احساس ضعف و بیماری داشت، سه روز بود که غذا نخورده بود و شانههایش درد میکرد. وقتی دربارهی تفنگ بحث شد، او آن را انکار کرد و گفت تفنگ واقعی نیست بلکه اسباببازی است. او اقرار کرد که هیچگاه به بیمارستان روانی نرفته و صداهایی نشنیده است اما یکبار به دلیل آنکه نمیتوانست بخوابد به روانپزشک مراجعه کرده است و دکتر برایش دارویی قوی تجویز نموده اما آن را مصرف نکرده است و الان اسم دارو را به خاطر نمیآورد.
بحث درباره نمونه دلیریوم
وقتی این زن را به بخش مراقبتهای ویژه آوردند، مهمترین نشانه بیمارگون او گمگشتگی یا گیجی، ناتوانی در تمرکز و سابقه رفتار آشفته بود. اینها مشخصههای اصلی دلیریوم هستند. این تشخیص بر اساس اطلاعات اضافی که روز دوم دربارهی دیابت او و بهبود وضع روانی وی درنتیجهی درمان دیابت به دست آمد، تأیید شد.
واژهنامه
- DSM-5 مخفف Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorder: نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشرشده است. درواقع مرجعی معتبر برای تشخیص درمانگران در سراسر دنیا میباشد و شامل توصیف علائم و نشانههای تشخیصی اختلالات روانی است.
- اختلالات عصبی ـ شناختی (neurocognitive disorder) بهصورت مخفف NCD: اختلالاتی که بر سطوح شناختی و نحوهی تفکر تأثیر میگذارد و ناشی از آسیبهای نورولوژیک و بیولوژیک مانند بیماری، آمادگی ژنتیک و صدمه میباشد.
- ناقل عصبی (neurotransmitter) یا پیامرسان عصبی: مواد شیمیایی که در بدن تولید میشوند و پیامهای عصبی را از یک سلول عصبی یا نورون به سلول عصبی هدف میرسانند.
- نورونهای نورآدرنرژیک (Noradrenergic neurons): هر نورون میتواند فقط یک ناقل عصبی را تولید و آزاد کند. این امر سبب اختصاصی شدن نورونها میشود و نام نورونها بر اساس ناقل عصبی آنهاست. ناقل عصبی نورونهای نورآدرنرژیک، نوراپی نفرین میباشد.
- عامل خطر (risk factor): عواملی که احتمال بروز یک بیماری را افزایش میدهد.
- دمانس یا زوال عقل (dementia): تخریب پیشروندهی کارکردهای شناختی
- سلولیت (cellulitis): یک عفونت غیرمسری در بافت همبند زیرپوست
- نرخ بروز: تعداد موارد جدید یک بیماری در یک دورهی مشخص
منابع
- اسپیتزر، رابرت ال، گیبون، میریام، اسکادال، اندرو ای، ویلیامز، جنت و فرست، مایکل. (1932). سرگذشت بیماران روانی به روایت DSM-IV، ترجمه: محمدرضا نیکخو و هامایاک آوادیس. (1379). تهران: چاپخانه مهارت.
- انجمن روانپزشکی آمریکا. (2015). راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ترجمه یحیی سید محمدی. (1393). تهران: نشر روان.
- سادوک، بنجامین جیمز، سادوک، ویرجینیا آلکوت و روئیز، پدرو. (2015). خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری/ روانپزشکی بالینی (جلد دوم)، ترجمه: فرزین رضاعی (1395). تهران: انتشارات ارجمند.
- قلعه بندی، میر فرهاد. (1396). درسنامه روانپزشکی بالینی و علوم رفتاری. تهران: انتشارات ارجمند.
- گنجی، مهدی. (1395). آسیبشناسی روانی بر اساس DSM-5 (جلد دوم). تهران: نشر ساوالان.
[kkstarratings]