روان شناسی خنده هم چنان مراحل ابتدایی خود را طی میکند، اما دانش بهدستآمده آنقدر هست که پی ببریم، لبخند از اهمیت بنیانی در زندگی ما برخوردار است.
مردم باید از صمیم قلب احساس کنند که نسبت به خود و دیگران وظیفهای دارند و این وظیفه همان لبخند زدن و شاد جلوه کردن است، نه اخم کردن و چین بر چهره انداختن.
زنان و مردان عادی، سیاستمداران، پزشکان، پرستاران و دیگر مسئولین ـ همگی وظیفهداریم سرچشمه اصلی خنده را در خود از نو کشف کنیم. لبخند و خنده هیچ عارضه جانبی مضری ندارد.
حتی اگر خندهها بهخودیخود نتوانند همه بیماریها را علاج کنند حداقل میتوانند لحظاتی را از نگرانی و دردی که بیماری به همراه دارد، دور کنند. اگر خندیدن و شاد بودن برایتان سخت است کتاب 100 راه به سوی شادی را مطالعه کنید.
لبخند زدن علاوه بر معکوس کردن سیر بیماری و تأمین سلامت، فواید دیگری نیز دارد. لبخندها و خندهها بهترین یخشکن در گردهماییهای اجتماعی هستند. زمانی که افراد قادرند در کنار یکدیگر و با هم بخندند کمتر از حضور هم عصبی میشوند.
خنده احساسات ناشی از خصومت را که اغلب در برخوردهای اولیه ظاهر میشوند از میدان به درمیکند. لبخند چرخهای زندگی اجتماعی را روغنکاری میکند و گردهماییها را لذتبخشتر مینماید. لبخندها پیامآور دوستی هستند.
افراد وقتی یکدیگر را دوست دارند به هم لبخند میزنند. شاید زیاد اغراقآمیز نباشد اگر بگویم کنفرانسهای مهم و جدی بین ابرقدرتهای سیاسی نتایج سازندهتری به بار میآورد، اگر رهبران میتوانستند بیاموزند بهجای اخم کردن بیشتر به هم لبخند بزنند.
- قدرت لبخند زدن
افراد معمولاً از این وحشت دارند که اگر زیاد لبخند بزنند و بخندند دیگران آنها را جدی نگیرند؛ اما مشکل دنیای امروز، خنده زیاد نیست، بلکه کمبود خنده است. نتایج نظرخواهی چاپشده در یک روزنامه فرانسوی نشان میدهد که بهطور متوسط امروزه مردم خیلی کمتر از مردم پنجاه سال پیش میخندند.
شکی نیست که زنان بیشترین امتیاز را برای مردان شوخطبع قائل باشند. مردی که حس شوخ طبیعی مساعدی دارد احتمالاً نمیتواند شرور باشد.
افرادی که با چهرهای همیشه عبوس با دنیا برخورد میکنند، غالباً در عمق درون خود احساس وحشت مینمایند. آنها عصبیت درونی و خجالت خود را در پشت چهرهای نفوذناپذیر و جدی پنهان میکنند. خجالت درواقع کنار کشیدن از صحنه است، درصورتیکه لبخند زدن و خندیدن، نشانگر شخصیتی دست و دلباز، اجتماعی و خوشقلب است.
اگرچه ما معمولاً لبخند زدن و خندیدن را با سبکسری یکی میدانیم، اما تغییراتی فراسوی سبکسری در جسم و بدن به هنگام لبخند زدن به وجود میآید که تظاهر عینی آن شادمانی است.
در این حالت تمام جسم تنظیم میگردد و ذهن شفافتر میشود. قدرت لبخند زدن خودکار، در ضمن درمانی مؤثر و قدرتمند برای غلبه بر پیری زودرس و حفظ زیبایی است.
افراد وقتی میخندند فقط یک عضله اصلی به کار گرفته میشود. درصورتیکه برای بروز حالاتی چون خشم و اندوه عضلات زیادی باید درهمکشیده شود. لبخند باعث میگردد افراد، جوانتر به نظر برسند، درصورتیکه دیگر حالات صورت انسان را مسنتر مینمایاند. لبخند زدن بهترین اکسیر جوانی است که داریم چیزی که برای همه ما قابلدسترس است.
لبخند زدن باعث میشود افراد جذابتر، زندهتر و جوانتر به نظر برسند. میتوان تا بینهایت از فواید آن سخن گفت، اما کلمهای علیه آن نمیتوان به زبان آورد. لبخند زدن میتواند فشار روانی حاکم بر هر موقعیتی را کاهش داده و درواقع موجب گردد شما بیشتر احساس خوشبختی و شادی کنید.
لبخند درمانی حلوایی نیست که با گفتن آن دهان شیرین گردد. بلکه خود واقعیتی شیرین است. قرنهاست که گفته میشود خنده بهترین داروست، اما در سالهای اخیر ما برای این عقیده ارزش زیادی قائل نبودهایم.
پزشکان ترجیح میدهند برای درمان بیماری از قرص، جراحی و دیگر شیوههای تهاجمی استفاده کنند، آنها احتمالاً بر این عقیده که لبخند زدن ممکن است موثرتر باشد، میخندند. به همین دلیل این احتمال با لبخند زدن میتوان به جنگ بیماریها رفت، برای پزشکانی که هفت سال صرف آموختن علم طب کردهاند، سخت مضحک به نظر میرسد.
درگذشته چنین تفکری حاکم بود؛ اما در حال حاضر دکترها خود پی بردهاند که لبخند زدن و خنده، در واقع به بهبودی حال بیمار، در بیمارستان کمک میکند، درصورتیکه چهرههای عبوس خود میتواند عاملی برای مداومت بیماری باشند.
این بدان دلیل است که وقتی افراد لبخند میزنند و میخندند وحشتزده نمیباشند. درواقع غیرممکن است همزمان، هم ترسید و هم خندید، زیرا هر یک از این فعالیتها بهطور خودکار، دیگری را خنثی میکند ما زمانی میتوانیم بخندیم که احساس راحتی میکنیم و آرام هستیم.
در حال حاضر این عقیده که قسمت اعظم بیماریها در اثر احساسات حاکی از ترس پیشرفت میکنند، بهطور گستردهای مورد قبول قرار گرفته است.
فشار روانی غیرضروری رهآورد ترس است و این فشار در طول زمان آنچنان ناهماهنگیهایی در جسم ایجاد میکند که ممکن است به بحران روانی منتهی گردد.
زمانی که هورمونهای ناشی از فشار روانی بهطور دائم به مقدار زیاد تولید گردد، سیستم دفاعی بدن قادر به انجاموظیفه کامل نخواهد بود و همین راه را برای درد و انواع عفونتها همواره کرده و اندامهای داخلی بدن را تحتفشار شدیدی قرار خواهد داد.
لبخند و خنده میتواند سلاحهای مؤثری برای حمله به این دور ناسالم ترس و فشار روانی باشد و مانع رشد گسترده آن به درجات خطرناکی گردد.
در حال حاضر به این حقیقت پی بردهایم که افراد شاد غالباً کمتر از افرادی که بهطور دائم احساس نگرانی و بدبختی میکنند بیمار میشوند.
آن دسته از افرادی که توانایی دیدن بعد مثبت زندگی را دارند و همواره خوشبین هستند کمتر احتمال دارد مبتلا به اختلالات ناشی از فشار روانی گردند. افرادی که هر وقت لازم باشد میتوانند لبخند بر لب آورند، به خود کمک میکنند تا در آرامش و امنیت خاطر باقی بمانند.
لازم به ذکر است، ارزش درمانی لبخند زدن فقط محدود به فردی که لبخند میزند نمیگردد، بلکه اصولاً لبخند زدن و خنده امری مسری است. زیرا افرادی که لبخند به لب دارند درواقع میتوانند حالت جمع اطراف خود را نیز تغییر دهند.
آنان که زیاد لبخند میزنند نهتنها خود حال خوبی دارند. بلکه به بهتر شدن حال دیگران نیز کمک میکنند. انسانها اصولاً موجودات بسیار مقلدی هستند و بهراحتی از حالات افراد دیگر تأثیر میگیرند، حال این حالات مثبت باشند یا منفی.
بارها برای شما اتفاق افتاده که جو حاکم بر یک اتاق، شما را متاثر ساخته باشد. افرادی که با هم منتظر نتایج یک امتحان یا مسابقه مهمی هستند، میتوانند یک تنش تقریباً محسوس را احساس کنند. شما معمولاً همیشه این عبارات مشابه را میشنوید.
«سنگینی جو همه را گرفته بود». درست همانطور که نگرانی و تنش میتواند جو را سنگین کند، لبخند و خنده هم میتواند آن را سبک نماید و هر چیزی که فشار روانی یا تنش را کاهش دهد میتواند بهطور غیرقابلاجتناب باعث شود افراد از درون احساس بهتری داشته باشند.
افراد زیادی صرفاً به این دلیل مبتلابه بیماری میشوند که خود و دنیای اطرافشان را بیشازحد جدی میگیرند. بعضیاوقات افراد درواقع از خندیدن میترسند، زیرا فکر میکنند خندیدن باعث میشود، سبکسر و تهیمغز جلوه کنند. ضمناً از این وحشت دارند که مورد تمسخر قرار گیرند.
اگر خوب به این مسئله بیندیشید پی خواهید برد لبخند زدن و خندیدن در واقع جزء فعالیتهای هوشمندانهای است که میتوانید انجام دهید.
انسانها تنها موجوداتی هستند که میتوانند لبخند بزنند، بخندند و از یک لطیفه لذت ببرند ـ و ما باید این ظرفیت را هر چه بیشتر در خود افزایش دهیم، توانایی خندیدن، بیش از هر چیز دیگری انسان را از دیگر حیوانات متمایز میکند.
حیوانات میتوانند فشار روانی را احساس کنند، میتوانند نگران شوند و احساس بدبختی کنند، میتوانند وحشتزده گردند ـ
اما قادر نیستند با صدای بلند بخندند. چون به نظر میرسد؛ خنده بیش از هر چیز دیگر مکانیسمی امنیتی است که صرفاً به بشر اعطا شده تا او بتواند سلامتی خود را حفظ کند و شادی را تجربه نماید.
تمام شواهد موجود، حاکی از این است که انسانها خلقشدهاند تا شاد باشند و بیش از اینکه موجوداتی غمگین و بیچاره باشند، مخلوقاتی خندان و شاد هستند.
اولین حالت انسانی یک نوزاد همان لبخند زدن است. اولین هیجان نوزاد همان احساس شادی است. البته شکی نیست نوزادان بهمحض به دنیا آمدن گریه میکنند، اما این گریه بیش از اینکه پاسخی مستقل به محرک وارد شده باشد، به دلیل ناراحتی عمومی ناشی از تغییر محیط است.
علاوه بر این گریه اولین صدایی است که آنها میتوانند تولید کنند. در چهره نوزادان تا مدتها بعدازاین که یاد میگیرند بخندند و لبخند بزنند نمیتوان اندوه، خشم، غم و بدبختی مشابه کرد.
این امر حاکی از آن است که توانایی خنده و شادی قابلیتهایی ذاتی هستند، درصورتیکه دیگر هیجانات منفی رفتاری، آموختنی میباشند که بعداً کسب میگردند.
- خنده درمانی
افراد میتوانند بیماریهای جدی خود را با خنداندن خود معالجه کنند. مشهورترین نمونه آن مورد «نورمن کازینز» است. او زمانی که توانست بیماری خود را که تصور میشد، غیرقابل علاج است با کرایه فیلمهای خندهدار مداوا کند و بدین ترتیب دکترها را شکست بدهد.
نظریه «کازینز» که بعدها او از آن بهعنوان یک شیوه درمانی استفاده کرد این بود همانطور که هیجانات منفی ما را بیمار میکنند، بنابراین هیجانات مثبت باید بتوانند مجدداً بهبودی ما را میسر سازند.
سالها پزشکان عقیده «کازنیز» را مورد تمسخر قرار داده و فرضیه او را رد میکردند، اما اکنون بعد از مدتها محققین در سراسر دنیا فواید درمانی لبخند و خنده را مورد بررسی قرار دادهاند.
چندین عصبشناس فرانسوی تغییرات جسمی حاصل از یکدفعه خنده را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاند که: خنده چیزی بهجز فایده برای بدن ندارد.
خنده عوارض جانبی مضری ندارد، درمانی است ارزان و کاری است که هر کس بدون کمک دیگری میتواند از عهده انجام آن برآید.
خنده میتواند تغییرات فیزیولوژیکی گستردهای چون بهبود عمل هضم، آرام کردن و تنظیم تمام سیستمهای داخلی و بهبود جریان خون را در بدن به وجود آورد.
هرچند در حال حاضر نظریه پزشکی، بهطور فزایندهای بر این عقیده است که خنده میتواند وسیله قدرتمندی برای شفای بیماران باشد، اما در مجموع بیمارستانها و دکترها در بخشهای جراحی استقبال چندانی از این نظریه نکردهاند. بخشهای جراحی در بیمارستانها اماکنی نیستند که مردم برای تفریح به آنجا رفته باشند. این اماکن جای مناسبی برای خنده نیستند.
صدها سال پیش بیمارستانها خود تهدیدی برای سلامتی محسوب میشدند. اکنونکه به بسیاری از مشکلات مربوط به بهداشت فائق آمدهایم، زمان آن فرا رسیده که به جو بیمارستانها هم توجه کنیم.
مردم از بیمارستان وحشت دارند و این وحشت در دیوارهای بیمارستان احساس اضطراب و نگرانی میکنند.
درصورتیکه اگر بیمارستانها بهگونهای شادتر طراحیشده بودند دکترها متوجه میشدند چگونه تنش بهراحتی از این مکانها رخت بربسته و بیماران سریعتر بهبودی خود را به دست میآوردند.