روان شناسی فضانوردی به مشکلات و مسائل روان شناختی فضانوردی در طول سفرهای طولانی خود می پردازد به ویژگی های شخصیتی آنها که سبب تاب آوری و مهارت های مختلف در آنها می شود.
روان شناسی فضانوردی و چالشهایی که فضانوردان در سفر حماسی خود به سیاره سرخ با آنها روبرو میشوند:
حتی در شرایطی که فاصله میان زمین و مریخ به کمترین میزان خود میرسد این دو سیاره آبی و قرمز باهم 35 میلیون مایل فاصله دارند؛ اما این فاصله باعث نشده که ناسا و سایر آژانسهای فضایی محققان خود را به مریخ نفرستند و فضانوردان را وادار به گذراندن حداقل دو سال و نیم در فضا کرده است. ناسا سعی دارد تا در ابتدای سال 2030 فضانوردان را به مریخ بفرستد، دکتر توماس ویلیامز روانشناس و مدیر علمی عوامل انسانی و عملکرد رفتاری در مرکز فضانوردی جانسون ناسا در هاستون تگزاس این خبر را داده است. در ماه دسامبر رئیسجمهور دونالد ترامپ دستورالعمل فضایی را مبنی بر بازگشت فضانوردان به ماه امضا کرد. تقریباً 46 سال از آخرین سفر فضانوردان به آنسوی مدار زمین میگذرد و مأموریت جدید رفتن به ماه میتواند سرآغاز عظیمت به سمت مریخ باشد.
رفتن به آنجا فقط به علم موشک فضایی نیاز ندارد بلکه علوم انسانی نیز ضرورت مییابد. دانش انسانی بهمراتب مهمتر از سیستمهای رانشگر و موتورهای فرود است. ویلیامز میگوید ناسا از این چالشها بهسادگی عبور نمیکند. دانشمندان به بررسی دقیق عوامل روانشناسی، روانپزشکی و اجتماعی مرتبط با سفر به مریخ میپردازند، علاوه بر این ناسا با کارشناسان خارج از آژانس نیز در حال انجام مطالعات انسانی است. ما بهسلامت رفتاری و عملیاتی فضانوردانی که قرار است به مریخ ارسال شوند اهمیت میدهیم و از محققان برای رسیدن به پاسخ سوالتمان استفاده میکنیم. او میگوید هیچچیز غیرقابلحل نیست.
دور از خانه
دانشمندان مدتهاست که در حال بررسی و مطالعه تأثیرات زندگی در فضا هستند. از سال 1971 فضانوردان (و همتاهای روسی آنها) هفتهها یا ماهها در ایستگاههای فضایی که به دور زمین میچرخند، زندگی کردهاند. اولین خدمه فضایی در سال 2000 وارد ایستگاه فضایی بینالمللی (ISS) شدند.
به گفته نیک کاناس استاد روانپزشکی در دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو کسی که تحقیقات زیادی درزمینه ی روانشناسی فضایی انجام داده، مطالعات در ایستگاه فضایی اطلاعات مفیدی را در مورد نحوه پاسخگویی فضانوردان به چالشهای فضایی مانند نبود جاذبه، آلودگی و ایزوله شدن فراهم آورده است؛ اما سفر میان سیارات روایت دیگری دارد او میگوید: مریخ بسیار دور است و این فاصله بسیار زیاد پیامدهای روانشناسی خاص خود را دارد.
اخیراً فضانوردان تقریباً شش ماه در ISS اقامت داشتند. طولانیترین مدت اقامت 437 روز بوده است که توسط والری پولیاکو، فضانورد روسی ثبتشده است. سفر چندساله زمینهای نامعلوم است، فرد باید مدتزمان طولانی را با سه یا چهار نفر دیگر زندگی کند. کاناس میگوید: داشتن نوع جدیدی از زندگی اجتماعی برای ما بسیار سخت است؛ و ازآنجاکه مأموریت مریخ نیازمند همکاری میان کشورهاست، آن فضانوردان باید تفاوتهای فرهنگی یکدیگر را هم درک کنند و با آنها کار کنند.
مهمتر اینکه ارتباط میان ایستگاه زمینی و مریخ با 20 دقیقه تأخیر خواهد بود. اگر فضانورد سؤالی بپرسد، احتمالاً 40 دقیقه طول میکشد تا پاسخ را دریافت کند. کاناس میگوید: ما میدانیم که توانایی صحبت کردن بهصورت همزمان با خانواده و سایر افراد در موقعیت مأموریت برای فضانوردان بسیار مهم است. وقتی وارد آن مسیر شوید، عدم ارتباط احساس بدی را منتقل میکند.
مشکل صحبت کردن با اعضای خانواده بر روی زمین میتواند تنهایی و مسائل روانشناسی مانند نگرانی یا افسردگی را به دنبال داشته باشد. فضانوردان باید مستقل رفتار کنند و برای کنترل مواقع اضطراری آمادگی داشته باشند زیرا نمیتوانند به توصیههای مرکز کنترل بهصورت همزمان عمل کنند. ارتباطات با تأخیر صورت میگیرد و مشکلات پزشکی و روانشناسی نیازمند رسیدگی خود فرد خواهد بود. نگرانی دیگر در مورد نحوه واکنش فضانوردان به تجربه دور بودن از زمین است.
بسیاری از فضانوردان ISS اعلام کردند که خیره شدن و عکس گرفتن از زمین از فضا کار موردعلاقهشان است زیرا از استرس و فشار روحی آنها میکاهد. طبق گفته کاناس در توضیح مسائل روانی اجتماعی مربوط به مسافرتهای بسیار دور، هیچکس تأثیر دیدن زمین را بهعنوان یک نقطه دور نمیداند شاید هیچ تأثیری ندارد اما بدون شک فرد را متحول میکند.
سؤالات شناور
چالشهای فیزیکی زندگی در فضا بر روی سلامت روانشناسی هم تأثیر دارد. یکی از موضوعات مهم تأثیرگذاری تابش اشعه بر روی بدن است. با خارج شدن از جو زمین، تابش اشعه در فضا تهدید مهمی برای DNA انسان، سلولها و بافتهایش تلقی میشود. ویلیامز میگوید: این اشعهها میتوانند بر روی مرکز سیستم عصبی تأثیر بگذارند و ساختار و فعالیت مغز را تغییر دهند.
در مطالعات انجامشده بر روی حیوانات دانشمندان ناسا به بررسی شدت تأثیر پرتوها بر روی فعالیت ذهن پرداختند. اخیراً دکتر چارلز لیمولی از دانشگاه کالیفرنیا و همکارانش موشها را در معرض ذرات بارداری قراردادند که شبیه به پرتوهای کیهانی است. آنها متوجه تغییرات ساختاری در مغز موشها شدند مانند کاهش پیچیدگی پی تارگان، زائدههایی که از نورونها بیرون زده بودند. بهعلاوه موشها تغییرات رفتاری نیز مانند کاهش حافظه، افزایش اضطراب را از خود نشان دادند.
محققان در حال مطالعه عواملی هستند که ممکن است این تأثیرات را ترکیب یا کمتر کند. ویلیامز میگوید برای مثال آنها مفهوم ذخیره شناختی را مبنی بر اینکه تحصیل و تجربه به مغز کمک میکند تا در مقابل آسیبهای احتمالی ایمن بماند، کشف کردند. دانشمندان ناسا در حال ارزیابی این موضوع هستند که آیا ذخیره شناختی میتواند در فضا نیز سپر ایمنی در مقابل پرتوها باشد.
تأثیر جاذبه تغییریافته حوزه دیگری برای دانشمندان فضانوردی است. بیوزن و شناور بودن شاید به نظر جالب باشد اما میتواند مشکلات فیزیکی مانند مشکل درحرکت کردن، بیماریهای ماهیچهای و تغییر در میزان دید را به دنبال داشته باشد. این تغییرات تأثیرات منفی بر روی سلامت روانی خواهد داشت. برای مثال داشتن تمرینات ورزشی منظم وقتیکه پا زمین را لمس نمیکند بهمراتب مشکلتر است و فعالیت فیزیکی برای ارتقای سلامت ذهنی مثبت ضروری خواهد بود.
بیوزنی در مشکلات روانشناسی نیز تأثیرات زیادی دارد. برای مثال سنگ کلیه در محیطهایی که جاذبه وجود ندارد متداولتر است و سنگها ریسک ایجاد عفونتهای ادراری را بالا میبرند. ویلیامز میگوید در بعضی موارد عفونتهای ادراری (UTI) تشخیص داده نشده شدت میگیرند و حالاتی مانند گیجی یا سردرگمی را به دنبال دارند که بهاشتباه نوعی اختلال روانی تلقی میگردند. تحقیقات بیشتری لازم است که ریسکهای احتمالی بررسی شود و فضانوردان برای زندگی در فضا آماده شوند. ویلیامز می گویدک لازم است که بدانیم کدام شرایط فیزیکی و روانی درنتیجه حضور در محیطهای متفاوت بر روی بدن اعمال خواهد شد. اگر کسی دچار مشکل پزشکی شود، قرار نیست که آنها بهعنوان یک مشکل روانشناسی درمان کنیم.
روان شناسی فضانوردی و سلامت ذهن در مریخ
بیوزنی طولانیمدت را نمیتوان بهآسانی بر روی زمین مطالعه کرد زیرابه هیچوجه نمیتوان تأثیرات جاذبه سیاره را متوقف ساخت؛ اما بسیاری از ویژگیهای دیگر مأموریت فضایی را میتوان در محیطهای ایزوله و از پیشساخته شده، موردبررسی قرار داد.
بزرگترین تحقیقی که تا به امروز انجامشده پروژه مارس 500 بوده که موسسه مشکلات بیوپزشکی آکادمی علوم روسیه در سال 2010-2011 انجام داده است. برای مدت 520 روز شش مرد سالم از کشورهای مختلف در درون محیط بستهای در روسیه زندگی کردند این مکان سعی داشت تا احساس و حالت زندگی در کره مریخ را تقلید کند. اعضای گروه دارای زمینههای نظامی و مهندسی در کنار زمینههای سنتی فضانوردان بودند. در طی شبیهسازی اعضای گروه دائماً تحت آزمایشهای پزشکی و علمی قرار میگرفتند و از چرخههای روزانه زمین دور بوده و تأخیرهای ارتباطی را مانند پرواز به مریخ تجربه کردند.
به گفته دیوید دینگس روانشناس دانشگاه پنسیلوانیا که فضانوردان را بر روی ISS و محیطهای شبیهسازیشده فضایی بررسی کرده است، این آزمایش نگرانیهایی را ایجاد کرد. او و همکارانش تغییرات رفتاری و روانشناسی را در میان شرکتکنندگان در پروژه مارس 500 بررسی کردند.
یکی از اعضای گروه علائم خفیف تا متوسط افسردگی را نشان میداد. دو نفر دیگر چرخههای خواب- بیداری غیرطبیعی داشتند درحالیکه دیگری دچار بیخوابی و ضعف فیزیکی شده بود. در همین تحقیق مشخص شد که دو تا از اعضای گروه که بالاترین میزان استرس و درماندگی را داشتهاند در 85 درصد درگیری ها با سایر اعضای گروه و کنترل مأموریت نقش داشتهاند. بهعبارتدیگر یک فضانورد پر از تنش باعث مشکلاتی میشود که میتواند بر روی کل مأموریت تأثیر بگذارد.
در یک تحقیق دیگر دینگس و همکارانش به خوابیدن و عادتهای رفتاری گروه مارس 500 دقت کردند. آنها دریافتند که باگذشت ماهها، اعضای گروه وقتیکه بیدار هستند بیشتر اوقات مینشینند. آنها همچنین زمان بیشتری برای خوابیدن و استراحت صرف میکنند که به گفته محققان این نوعی سستی رفتاری برای حفظ انرژی است.
چهارتا شش نفر از گروه در طی 520 روز زندگی در خلأ مشکلات خواب را تجربه کردند که شامل برنامههای بینظم خوابیدن- بیدار شدن، کاهش کیفیت خواب، افزایش ساعات خوابیدن در طول روز و ضعف فعالیتها به دلیل نداشتن خواب کافی میشوند.
بعضی از این مشکلات را میتوانست با نوردهی مانند چرخه 24 ساعت زمین و طیف UV حل کرد. دیگنس میگوید: ما گونههای روز و شبی هستیم و اگر نور کافی نداشته باشیم، مشکلات بسیار بزرگی برایمان ایجاد خواهد شد. سایر عناصر مانند استرس یا عوامل اجرایی مربوط به برنامههای کاری گروه ممکن است تأثیرگذار باشند اما برای شناخت کامل این عوامل نیاز به تحقیقات بیشتری است.
مهارتهای وفق یافتن
دینگز بهعنوان یکی از اعضای گروه بزرگ دانشمندان سعی میکند تا مشکلات روانشناسی که ممکن است در فضا ایجاد شود را درک کرده و از آنها پیشگیری کند. در پروژه جدید NASA او و همکارانش در مؤسسات سرتاسر کشور به دنبال شاخصهای زیستی هستند که وضعیت عاطفی، اجتماعی و شناختی شخص را نشان میدهد. او میگوید: ما میدانیم که تفاوتهای فردی زیادی در نحوه کنار آمدن با انواع مختلف فاکتورهای استرسزا وجود دارد اما دلیلش را نمیدانیم و مهمتر اینکه نمیدانیم که چه مدتزمان لازم است تا افراد با شرایط جدید کنار آیند یا اینکه چگونه میتوان به آنها کمک کرد.
ناسا فرآیند پردازش فیزیکی و روانشناسی را انجام داده تا فضانوردانی را شناسایی کند که تحت شرایط تنشزا زندگی در فضا عملکرد موفقی دارند. علائم زیستی میتواند بعدی جدیدی به این ارزیابی بیافزاید. بااینحال انتخاب فضانوردان برتر ازنظر بیولوژیکی لزوماً هدف تحقیقات دیگنز نیست. بلکه او به دنبال شناسایی علائم زیستی مربوط به استراتژیهای رفتاری و پزشکی برای تقویت انعطافپذیری انسان است.
نشانههای بیولوژیکی میتوانند برای بررسی نحوه افزایش پیشگیریها بکار روند. مشکلات رفتاری جدی هستند و چالش موجود فقط شناسایی کسی که میتواند با شرایط کنار بیاید نیست بلکه نحوه کمک کردن به کسانی است که به آن نیاز دارند. بسیار زود است که بگوییم آیا دانشمندان با انجام آزمایش خونی که انعطافپذیری بیشتر را نشان میدهد، موفق میشوند یا خیر؛ اما با داشتن یا نداشتن چنین آزمایشی، مأموریت به مریخ نیازمند استراتژی است که به فضانوردان در کنترل استرس و حفظ سلامت عاطفی کمک کند.
دکتر رافائل رز روانشناس دانشگاه کالیفرنیا لسآنجلس ازجمله دانشمندانی است که در این زمینه تلاش میکند. او برنامه مدیریت استرس را در میان شرکتکنندگان در پروژه کشف فضای Hawai’i و شبیهسازی (HI-SEAS) انجام داد، تحقیقی که دانشگاه هاوایی در مانوآ راهاندازی کرد. در سال پنجم پروژه یعنی سال 2017، شش مرد و زن هشت ماه را در یک محیط ایزوله در منطقه مائونا لوآ زندگی و کارکردند.
در طول این پروژه شرکتکنندگان از برنامه رز یعنی مدیریت استرس و آموزش انعطافپذیری برای عملکرد بهینه (SMART-OP) استفاده کردند. برنامه شامل انواع روشهای راهنما مانند ارزیابیهای ویدئویی از استراتژیهای متعدد و برنامه زیستی بود که مصرفکننده با آنها میتوانست نفس کشیدن و ضربان قلبش را منظم کند. رز میگوید ناسا در حال بازبینی یافتههاست و هنوز آنها را در اختیار عموم قرار نداده است؛ اما او در مورد برنامه خوشبین است: شرکتکنندگان برنامه را بسیار مفید دانستند که این نشانه خوبی از کاربرد برنامه برای افراد است و چیزی که میتواند در آموزشها یا مأموریتهای آینده ترکیب شود.
رز میگوید: این افراد بیشتر کسانی بودند که از همان ابتدا تطبیقپذیری خوبی داشتند اما ما میتوانیم ریسک مشکلات رفتاری را با آموزش دادن به افراد و آماده کردن آنها برای مشکلات احتمالی کاهش دهیم. تحقیقاتی مانند مارس 500 و HI-SEAS مهم هستند اما نمیتوانند به تمام سؤالات در مورد زندگی در فضا پاسخ دهند. اندازههای نمونهها بسیار کم است؛ و دانشمندان میدانند که نتایج در محیط واقعی فضا به دست نیامده است.
بدون شک عامل مهم جاذبه تأثیرگذار خواهد بود. درحالیکه سفر به مریخ همچنان عوامل تنشزا خود را دارد، احتمال میرود که باانگیزه و شگفتی پر شود. برای افرادی که مدتهاست در رؤیای شناخت جهانهای دیگر هستند، این مزایا باعث میشود که ریسکهای احتمالی را فراموش کنند. جیمز میگوید: حقیقت این است که پا گذاشتن بر روی کره مریخ برای فضانوردان بسیار هیجانانگیز خواهد بود.