-
مقابله با نگرانیها، ترسها و هراسها در کودکان (ترس بیمارگونه)
همهکس از کمسن و سالترین تا پیرترین افراد نگرانیها و ترسهایی را در یکزمان خاص یا در زمانهای مختلف تجربه میکنند. هرگز احساس نگرانی بهخصوص در مواقع ناراحتی احساس خوبی نیست. بااینوجود در مورد بچهها چنین احساساتی نهتنها عادی (طبیعی) است بلکه لازم نیز هست. تجربه و رویارویی با نگرانیها جوانان را آماده میکند که از عهده تجربههای تشویش برانگیز و موقعیتهای سخت زندگی برآیند. به مطالعه این مقاله ادامه دهید تا تفاوتهای بین نگرانی، ترس و ترس بیمارگونه را دریابید و اینکه چگونه میتوان به فرزند خود کمک کنید تا با آنها روبرو شود.
-
نگرانیها و ترسها طبیعی هستند.
نگرانی به معنای دلواپسی بدون دلیل واضح است معمولاً وقتی رخ میدهد که هیچ خطر ناگهانی برای سلامت فرد وجود ندارد اما خطر را واقعاً احساس میکند. نگرانی، فرد را وادار به فرار از موقعیتی میکند. قلبش بهشدت میزند، شروع به عرق کردن میکند و بسیار عصبی میشود. کاترینا منسیس پزشک و نویسنده کتاب راهحلهایی برای تربیت فرزند شما میگوید: به همان اندازه که این احساس ناراحتکننده است مقدار کمی نگرانی میتواند درواقع افراد را وادار به عملکرد بهتر کندو آنها را برای انجام کار وادار به تمرکز مینماید. چون این احساس آنها را هوشیار نگه میدارد. داشتن ترس و نگرانی درباره چیزهای معینی میتواند مفید باشد چراکه آن، بچهها را وادار به عمل در یکراه مطمئن و بیخطر میکند. برای مثال، کودکی با ترس از آتش، از بازی با چوبکبریتها دوری میکند. درحالیکه بچهها بزرگ میشوند ماهیت ترسها و نگرانیهای آنها نیز تغییر میکند.
- کودکان نوپای حدود 10 تا 18 ماهه نگرانی از جدایی و دوری را تجربه میکنند. آنها ازلحاظ عاطفی نگران و ناراحت میشوند زمانی که یکی یا هردوی والدین او را ترک کنند.
- کودکان 2 تا 6 سال نگرانی از بابت چیزهای غیرحقیقی دارند مثل ترس از هیولا و روح.
- بچههای 7 تا 12 سال اغلب ترس از رویدادهای واقعی دارند. رویدادهایی که ممکن است برای آنها اتفاق بیفتد مثل آسیبهای بدنی و بلایای طبیعی.
همانطور که کودک رشد میکند یک ترس ممکن است ناپدید شود و یا جانشین ترس دیگری شود. کودکی که در سن 5 سالگی نمیتواند در چراغ خاموش بخوابد سالهای بعد ممکن است از یک داستان درباره ارواح هنگام خواب لذت ببرد. تعدادی از ترسها نیز احتمالاً با یک نوع مشخصی از محرک گسترده میشوند بهطور مثال کودکی که تمایل دارد شیری را در باغوحش نوازش کند حتی فکر نزدیک شدن به سگ همسایهشان را نمیکند.
-
مقابله با نگرانیها، ترسها و هراسها در کودکان – تشخیص نشانههای نگرانی
ترسهای ویژه دوران کودکی عبارتاند از: ترس از غریبهها، ترس از ارتفاع (بلندی)، تاریکی، حیوانات، خون، حشرات، تنهایی. بچهها اغلب یاد میگیرند که از یک شیء مشخص یا موقعیتی بعد از کسب تجربهای ناخوشایند از آن بترسند مانند گاز گرفتن سگ یا تصادف نگرانی از دوری زمانی عادی است که فرزند شما مدرسه را شروع کند درحالیکه نوجوانان نگرانی مربوط به تصدیق اجتماعی (فعالیتهای اجتماعی) یا موفقیت تحصیلی را تجربه مینمایند. اگر احساسات نگران پابرجا بماند احتمالاً سلامت احساس کودک را درخطر قرار میدهد برای مثال نگرانی مربوط به دوری از اجتماع میتواند اثرات طولانیمدتی داشته باشد کودکی که قادر به دوست پیدا کردن و دوست شدن نیست جرئت نزدیک شدن به کسی را به خاطر ترس از عدم پذیرش ندارد.
طرد شدن و دوری از اجتماع باعث میشود که او نتواند مهارتهای اجتماعی مهم را بیاموزد و او بیشتر و بیشتر گوشهگیر و منزوی و تنها میشود. اکثر بزرگسالان ترسهایی دارند که از تجربیات دوران کودکیشان سرچشمه گرفته است ترس بزرگ شالان از سخنرانی احتمالاً نتیجه خجالت از در مقابل همسنوسالانش قرار گرفتن در سالهای قبل است. والدینی که هنگام کودکی بهوسیله سگ گاز گرفتهشدهاند ممکن است بهطور ناخودآگاه ترس از حیوانات را بهطور منفی در کودک تلقین کنند این دلیل مهمی است برای والدین که نشانهها و علامتهای نگرانی فرزندشان را قبل از اینکه بیشازحد شوند را تشخیص دهند.
وقتیکه کودکی از چیزی نگران است احتمالاً شتابزده، پریشان، آشفته، بیقرار و حواسپرت خواهد شد. اعمال (حرکات) عصبی، مانند تیکهای موقتی یا مشکلاتی برای خوابیدن و یا خواب بیشازحد معمول نشانههای گویای نگرانی هستند. دستان عرق کرده و افزایش آهنگ ضربان قلب و تنفس و تهوع نیز نشانههای عادی هستند. جدا از این نشانهها معمولاً والدین خود میتوانند بگویند که چه زمانی فرزندشان بیشازحد نگران است. بعضی مواقع تنها صحبت کردن درباره ترس میتواند به کودک کمک کند که بر ترس خود غلبه نماید. زمانی که نگرانیها و ترسها ادامه مییابد مشکلات نیز بیشتر میشود همانقدر که والدین امیدوارند که کودک بدون این ترسها بزرگ شود خلاف آنهم ممکن است اتفاق بیفتد و علل نگرانی باهیبت بزرگتر و شایعتری نمایان گردد.
نگرانیها تبدیل به ترس بیمارگونه میشود یا ترسی شدید و مزمن. تحمل ترس بیمارگونه چه برای کودک و چه برای اطرافیان او بسیار مشکل است بهخصوص که جلوگیری از ایجاد محرک سخت باشد؛ اما خبر خوب این است: تا زمانی که ترس کودک بازدارنده تواناییهای روزمره و اعمالش نشده است بهندرت به درمان تخصص و حرفهای نیاز دارد زیرا که در این زمان ترس او برطرف خواهد شد.
-
بر نگرانی فرزند خود متمرکز شوید.
زمانی که بر نگرانی کودکی متمرکز میشویم سؤال بعدی که باید باصداقت به آن پاسخ داده شود این است که آیا ترس کودک و رفتاری که از او سر میزند مختص سن اوست؟ اگر جواب این سؤال بله باشد بدان معنا است که ترسهای او قبل از جدی شدن آنها برطرف خواهند شد فقط به خاطر توجه ای که مبذول شده تا ترس از بین برود. این بدان معنا نیست نگرانی و ترس نادیده گرفته شود و نسبت به آن بیاعتنا باشیم برعکس باید بهعنوان عاملی در رشد طبیعی کودک موردتوجه قرار گیرد.
ریچارد کینگسلی روانپزشک کودکان توصیه میکند که تعداد زیادی از کودکان ترسهای مختص سن و سالشان مانند ترس از تاریکی را تجربه میکنند. اکثر کودکان با اطمینان خاطر و شاید یک چراغخواب بتوانند بر ترس خود غلبه کنند باوجوداین اگر آنها پیوسته مشکلاتی داشته باشند و یا نگرانی دیگری در مورد چیزهای دیگر وجود داشته باشد، این توجه و دخالت باید شدیدتر شود.
علائم ترس چیست؟ و چگونه آنها در عملکرد تحصیلی، اجتماعی و شخصی کودک اثر میگذارد؟ اگر علائم بعد از موردتوجه قرار دادن فعالیتهای روزانه شناسایی شود تغییرات و اصلاحات باعث فرونشاندن برخی از عوامل استرسزا میشوند. اغلب باوجوداین والدین به علائم توجه نمیکنند. اگر والدین مسئله را تشخیص ندهند، آنها به انجام دادن کارهای سادهای که کمک به احساس آرامش کودکی که از تاریکی میترسد تا در یک اتاق تاریک بخوابد، دست نخواهند زد.
اگر ترس کودک ظاهراً بدون دلیل است آیا میتواند نشانه مشکلات جدیتری باشد؟ اگر ترس کودک ظاهراً بیشازاندازه است و باعث ایجاد استرس میشود احتمالاً نشانه نیاز به مشاور یا روانپزشک یا روانشناس است. دکتر کینگسلی توصیه میکند که والدین الگوها را جستجو کنند و اگر فقط یکبار اتفاق افتاده و برطرف شده است دیگر نیازی نیست که والدین آن را مهمتر از چیزی که هست جلوه دهند؛ اما اگر الگویی پایدار یا فراگیر باشد پس شما باید در آن دخالت کنید. اگر شما مداخله نکنید ترس تمام مدت کودک را تحتفشار قرار میدهد. پزشک کودک شما باید کسی باشد که در سلامت روانی تخصص داشته باشد و مهارت کار کردن با کودکان و نوجوانان را داشته باشد.
-
چگونه به فرزند خود کمک کنیم؟
والدین میتوانند برای گسترش مهارتها و اعتمادبهنفس فرزندانشان برای غلبه بر ترسهایشان کمک کنند طوری که آنها با واکنشهای ناشی از ترس رشد نکنند. گام بعدی شما را راهنمایی میکند که به فرزند خود کمک کنید تا با ترسها و نگرانیهایش روبرو شود.
-
تشخیص دهید که ترس واقعی است.
ممکن است ترسی بهظاهر جزئی و پیشپاافتاده ظاهر شود اما کودک آن را بهشدت احساس میکند و باعث نگرانی و ترس او میشود. دکترمنسیس میگوید:”صحبت کردن درباره ترسها میتواند مؤثر باشد.” ”کلمات اغلب قدرت زیادی در تأثیر گذاشتن بر احساس ما دارند اگر بتوانیم به ترس نامی بدهیم در این صورت مهار پذیر تر خواهد بود. ازآنجاییکه هر چه بیشتر در مورد هر احساس منفی صحبت کنیم، آن ترس ضعیفتر خواهد شد.
هرگز بهعنوان شیوهای برای وادار کردن کودک به غلبه بر ترس خود، ترس را دستکم نگیرید. گفتن ”مسخرهبازی درنیار هیچ هیولایی تو کمدت نیست” احتمالاً او را به رختخواب میفرستند اما این حرف ترس او را از بین نبرده است. اما اگر فرزند شما سگها را دوست ندارد عملاً از خیابان نروید تا از سگی دور شوید. این کار این موضوع را تقویت خواهد کرد که باید از سگها ترسید و از آنها دوری کرد. به کودک خود یاد بدهید ه چگونه ترسها را بسنجد. اگر فرزند شما بتواند شدت ترس را در مقیاس 1 تا 10 تجسم کنند بدینصورت که 10 بیشترین ترس است. او احتمالاً قادر به پی بردن و احساس کردن ترس با شدت کمتری از اولین تجسم میشود.
کودک میتواند گفتههای مثبتی را بیاموزد مانند من از پسش برمیام و او این جملات را هنگامیکه نگران است به خودش میگوید. فنون آرامشبخش نیز مفید هستند که شامل تجسم نیز میشود (برای مثال غوطه خوردن میان ابرها و یا دراز کشیدن کنار ساحل) و نفس عمیق (تصور اینکه ششها بادکنکهای بزرگی هستند و باد آنها را به ارامی خالی کنید). کلید برطرف کردن ترسها و نگرانیها غلبه بر آنها است. از این توصیهها استفاده کنید بنابراین میتوانید بهتر به فرزند خود کمک کنید که با موقعیتهای زندگیاش کنار بیاید.