آیا پایداری روانی برای رسیدن به موفقیت را دارید؟
آیا فردی هستید که میخواهید در زندگی به موفقیت بزرگ دست پیدا کنید؟
به نظرم همه موافقند که جاهطلبیها هر چه باشند، دستیابی به موفقیت میتواند دشوار باشد؛ همچنین در طول زمان، تلاش سخت روزانه تأثیر مخربی روی انرژی فیزیکی، ذهنی و احساسی دارد.
در تمامی مشاغل و کسانی که عملکرد بالا دارند در مسیر دستیابی به موفقیت با فراز و نشیبهای مختلفی روبرو میشود؛ برای مثال، شکست، از پا درآمدن، دلسردی، خستگی، باورهای خود محدودکننده، استرس و بسیاری از موارد دیگر.
چرا برخی سالبهسال به صورت پیوسته برای رسیدن به اهداف فردی خود تلاش میکنند در حالی که برخی دیگر منصرف میشوند؟ این افراد در مواجهه با انبوه موانع پیش روی خود چگونه قوی مانده و پشتکار به خرج میدهند؟
مطالعات در حال حاضر نشان میدهند قدرت ذهنی کلید ضروری برای رسیدن به موفقیت است. اگر کتاب آنجلا داکورث با عنوان Grit را نخواندهاید این کار را انجام دهید.
او در کتاب خود نشان میدهد راز دستیابی به موفقیت برجسته استعداد نبوده بلکه ترکیب خاصی از اشتیاق و پافشاری است که آن را grit مینامد. به بیان دیگر، پایداری روانی نقش مهمی در رسیدن به اهداف ایفا میکند.
گاهی اوقات، اهداف ما را از پا درآورده و حس خستگی ایجاد میکنند. همچنین گاهی اوقات اهداف دشوار شده و موفقیت غیرممکن به نظر میرسد. در نتیجه امید خود را از دست داده، دلسرد شده و تسلیم میشویم.
پایداری روانی در اصل به سادگی توانایی ادامه دادن یک کار در مواجهه با شرایط دشوار است. افرادی که سطح بالایی از پایداری روانی دارند میتوانند از این موانع عبور کرده و مسیری به سمت موفقیت بسازند. در مقابل، افرادی که سطح پایینی از پایداری روانی دارند رؤیاهای خود را رها میکنند.
آیا میخواهید خبر خوب را بشنوید؟
مهم نیست چه کسی هستید، چه چیزی شنیدهاید یا در حال حاضر چه باوری دارید. هر کسی میتواند پایداری روانی لازم برای موفق شدن را توسعه دهد.
تنها کاری که باید انجام دهید یاد گرفتن نحوه توسعه دادن یک ذهنیت مثبت، تمرکز روی دلیل شخصی و پشتیبانی گرفتن از اطرافیان است.

یک ذهنیت مثبت توسعه دهید
اگر میخواهید پایداری روانی خود را افزایش دهید، اولین کاری که باید انجام بدهید تمرکز روی ایجاد یک ذهنیت قوی و مثبت است.
بر اساس تحقیقات کلینیک کلیولند، یک انسان معمولی روزانه 60000 فکر دارد. از بین این افکار، 95 درصد هر روز تکرار میشوند و به طور متوسط، 80 درصد از ایدههای تکرارشونده منفی هستند (1).
یعنی تقریباً 45600 فکر منفی در روز!
حمل این افکار منفی مثل این است که با یک کولهپشتی پر از سنگ به کوهنوردی بروید. کوهنوردی به اندازه کافی سخت هست و حمل بار اضافی که سرعت حرکت را کاهش میدهد قطعاً منجر به شکست میشود.
گاهی اوقات، ایجاد پایداری روانی خیلی به ایجاد قدرت جدید مربوط نبوده و بیشتر شامل حفظ قدرت برای وظایف درست است. آیا خالی کردن کولهپشتی راحتتر از قویتر شدن برای حمل وزن اضافه نیست؟
البته که همینطور است!
ولی چطور میتوانیم این 45600 تفکر منفی را شناسایی کرده و از شر آنها خلاص شویم؟
چطور میتوانیم کولهپشتی استعاری خود را خالی کنیم؟
اگر بدانید دنبال چه چیزی هستید این کار خیلی سادهتر میشود. برخی از برجستهترین انواع افکار منفی باورهای خودمحدودکننده، تفکر همه یا هیچ است.
باورهای خودمحدودکننده را رها کنید
وقتی مدام خود را سرزنش میکنید قوی ماندن از لحاظ ذهنی بسیار دشوار است. باورهای خودمحدودکننده باورهایی هستند که به نوعی از پیشروی جلوگیری میکنند. به این مثالها توجه کنید:
“من برای … به اندازه کافی باهوش نیستم”
“من تجربه کافی برای … ندارم”
“قبلاً این کار را امتحان کردهام و خیلی خوب پیش نرفت. پس حتماً در … خوب نیستم”
وقتی ذهن خود را با این باورهای خود محدودکننده غرق میکنیم، خود گویی منفی فراگیر شده و مانع توانایی تفکر مثبت میشود. در حقیقت به طور موثر برعلیه خود عمل میکنیم.
اگر میخواهید قدرت ذهن خود در مسیر موفقیت را حفظ کنید، باید بر باورهای خودمحدودکنندهای که مانع پیشروی میشوند غلبه کنید. این کار با یک باور کلیدی امکانپذیر است: باورهای خود محدودکننده تفکر هستند و نه حقیقت.
وقتی متوجه میشوید یک باور خودمحدودکننده در ذهنتان پدیدار شده، برای ساکت کردن آن به سرعت به خود بگویید که حقیقت ندارد و سپس با چند تأکید مثبت از آن پشتیبانی کنید:
- من به اندازه کافی باهوش هستم؛ ممکن است ابتدا نیاز باشد بیشتر تحقیق کنم.
- ممکن است به اندازه دیگران تجربه نداشته باشم، ولی این مانع از تلاشم نمیشود. تجربه کافی برای شروع کردن را دارم. مابقی را در ادامه مسیر یاد میگیرم.
- فقط به خاطر اینکه آخرین بار در این کار شکست خوردم دلیل نمیشود این بار هم شکست بخورم. گذشته من تعیینکننده آینده من نیست.
از شر تفکر همه یا هیچ خلاص شوید
نوع دیگری از تفکر منفی که میتواند مانع از ایجاد پایداری روانی شود تفکر همه یا هیچ است.
این تفکر مفهوم تفکر افراطی و تفریطی است. بر اساس این تفکر یا موفق هستید یا شکست خوردهاید. عملکرد شما کاملاً خوب یا کاملاً افتضاح بوده است. اگر عالی نیستید پس شکستخورده هستید.
ولی این درست نیست!
اگر قصد داشتید 30 پوند وزن کم کنید و فقط 28 پوند وزن کم کردهاید بهتر از این نیست که اصلاً وزن کم نکرده باشید؟ به نظر من که بهتر است!
اگر به تفکر همه یا هیچ اجازه بدهید بر ذهنتان حاکم شود، وقتی موفق میشوید روی ابرها پرواز میکنید، ولی اگر “شکست بخورید” خود را سرزنش میکنید.
شناخت سایههای خاکستری بین سیاه و سفید شما را قادر میکند پیروزی را بیشتر دیده و پیروزیهای کوچک خود را جشن بگیرید.
وقتی یک تفکر همه یا هیچ را شناسایی میکنید، به دنبال نکات مثبت شرایط بگردید. چه چیزی با تلاش کردن به دست آوردهاید؟
اگر تلاش نمیکردید چه چیزی را از دست میدادید؟
اگر قرار باشد دوباره تلاش کنید بهتر عمل میکنید؟
مکان امن خود را رها کنید
باورهای خودمحدودکننده و تفکر همه یا هیچ میتواند منجر به سکنا گزینی روی نکات منفی شود. اگر میخواهید پایداری روانی ایجاد کرده و ذهن خود را قوی نگه دارید باید این مکان را رها کنید.
همه انسانها روزانه با اتفاقات بد روبرو میشوند. در حالی که هیچ کاری برای جلوگیری از این اتفاقات نمیتوانیم انجام دهیم، میتوانیم نحوه واکنش نشان دادن به این شرایط را کنترل کنیم.
وقتی روی بدشانسیهای خود تاکید میکنیم، مقدار زیادی از انرژی که میتوانستیم برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنیم را هدر میدهیم. در این شرایط احتمال بیشتری دارد کاملاً منصرف شویم.
ولی این بدان معنا نیست که از لحاظ ذهنی قوی نیستیم؛ مسئله فقط استفاده نادرست از انرژی است.
دفعه بعدی که یک اتفاق بد رخ میدهد، باید به خود اجازه ناامیدی و سرخوردگی بدهید، ولی برای کاهش دادن زمان گیر کردن روی شرایط تلاش کنید.
حتماً میگویید: گفتنش آسان و انجامش دشوار است نه؟ این موارد را امتحان کنید:
- با یک دوست یا روانشناس تماس بگیرید و در این رابطه صحبت کنید. به چند دیدگاه بیرونی در مورد شرایط خود گوش کنید.
- فقط یک ساعت اجازه درجا زدن روی افکار منفی را به خود داده و به این شکل زمان آن را مسدود کنید.
- سپس به خود بگویید ولش کن، تو انسان هستی و اجازه داری اشتباه کنی یا شکست را تجربه کنی.
- اگر هیچکدام از این موارد کارساز نبود، یک راه خوب برای پرت کردن حواس خود پیدا کنید تا آرام شوید و بتوانید شرایط را با یک ذهن باز دوباره بررسی کنید.
هرچقدر سریعتر روی نکات مثبت تمرکز کرده و مشکل را پشت سر بگذارید، سریعتر به مسیر دستیابی به موفقیت در زندگی برمیگردید.
در مورد فرآیند صبور باشید
هر تفکر منفی که در ذهن خود داشته باشید، تلاش برای جایگزین کردن آن با افکار مثبت زمانبر است. یادگیری تشخیص باورهای خود محدودکننده، تفکر همه یا هیچ یا سکونت با یادگیری رها کردن آنها کاملاً فرق دارد.
اگر در ابتدا موفق نشدید ناراحت نشوید. در عوض، نفس عمیق کشیده و دوباره تلاش کنید. همانطور که برای بهبود بخشیدن به ذهن آگاهی و پایداری روانی خود تلاش میکنید، به خاطر داشته باشید که با گذشت زمان بهتر میشوید.
برای آسانتر شدن کار میتوانید با هدف خود ارتباط برقرار کنید.

با هدف خود ارتباط برقرار کنید
یکی از مهمترین عناصر ایجاد پایداری روانی و حفظ یک ذهن قوی و متمرکز داشتن یک “چرای” قوی برای تمامی کارهایی است که انجام میدهید.
اگر تصمیم بگیرید به یک هدف بزرگ برسید ولی برای آن چرا نداشته باشید، با تجربه کردن اولین شکست دچار حواسپرتی یا دلسردی شده یا تسلیم میشوید.
به آخرین باری که برای رسیدن به یک هدف یا تصمیم تلاش میکردید و کارها به خوبی پیش نمیرفت فکر کنید. احتمالاً میخواستید از تلاش دست بکشید یا فکر کردید اراده کافی ندارید. شاید به خود گفتید نظم کافی ندارید.
حقیقت این است: فقط یک چرای به اندازه کافی قوی نداشتید.
سیمون سینک این پیام را در سراسر جهان منتشر کرده است: با چرا شروع کنید (2). به طور خلاصه، او میگوید:
“چرای شما همان هدف، علت یا باوری است که الهام بخشی میکند”.
یکی از بزرگترین هدر دهندگان انرژی ذهنی تلاش برای رسیدن به هدف یا انجام دادن وظیفه بدون داشتن چرا است. در این شرایط به دنبال انگیزه بیرونی بوده یا اراده خود را زیر سؤال میبرید، ولی مشکل شما این موارد نیست.
اغلب اوقات به این خاطر یک هدف را تعیین میکنیم که ایده هدف را دوست داریم و نه واقعیت آن را. بدون ارتباط برقرار کردن با چرای خود نمیتوانیم به صورت ذاتی انگیزه رسیدن به چالشبرانگیزترین اهداف را ایجاد کنیم.
انگیزه ذاتی پیدا کنید
انگیزه ذاتی میل درونی به انجام دادن یک کار بوده و زمانی به وجود میآید که هدف بیشتر از هر چیزی خود فرد را راضی کند – نه والدین یا رئیس یا معلم.
فرض کنید میخواهید سیگار را ترک کنید چون میدانید مضر است ولی واقعاً از سیگار کشیدن لذت میبرید. اگر واقعاً نخواهید سیگار را ترک کنید، این کار تقریباً غیرممکن خواهد بود و قدرت اراده یا پایداری روانی شما اهمیتی نخواهد داشت.
ولی اگر بخواهید سیگار را ترک کنید چون به تازگی بچهدار شدهاید و نمیخواهید فرزندتان در معرض دود سیگار بزرگ شود، این چرا موجب ایجاد انگیزه درونی میشود. انگیزه درونی بسیار قویتر از صرفاً اراده سرسخت بوده و حفظ آن در طولانیمدت بسیار آسانتر است.
اگر تلاش میکنید پایداری روانی توسعه دهید، ارتباط دادن چرا به هر چیزی که میخواهید به آن دست پیدا کنید میزان انرژی و تلاش مورد نیاز برای رسیدن به اهداف را کاهش میدهد. وقتی یک چرای قوی برای تمامی اهداف خود پیدا کنید، متوجه میشوید انرژی بسیار بیشتری برای دنبال کردن چالشهای دشوارتر دارید.

قدرت را در وحدت پیدا کنید
آخرین جنبه توسعه دادن پایداری روانی قبول کردن این ایده است که در این کار تنها نیستید. واقعیت این است که هر کسی که تا به حال در کاری موفق شده این کار را به تنهایی انجام نداده است.
بیل گیتس شرکت مایکروسافت را به تنهایی نساخت. اپرا شبکه خود را به تنهایی راهاندازی نکرد. استیو جابزآیفون را بدون همکاری با تیم خود اختراع نکرد. میشل اوباما کمپین Let’s Move را به تنهایی اجرا نکرد.
پشت تمامی این افراد موفق افراد بیشمار دیگری وجود دارند که پشتیبانی، مربیگری، راهنمایی و تشویق خود را ارائه میکنند.
اگر میخواهید پایداری روانی بیهمتا توسعه دهید باید درک کنید که نیازی نیست این کار را به تنهایی انجام دهید. حتی قویترین نیروهای ویژه دریایی مورد حمایت تیم خود هستند.
اگر میخواهید قدرت تلاشهای خود را حفظ کنید باید تیمی از حمایتگران بسازید که در صورت نیاز پادرمیانی کرده و از شما پشتیبانی کنند.
یک مربی یا کمیتهای از مربیان پیدا کنید
مزایای داشتن یک مربی عالی به قدری زیاد است که نمیتوان تمامی آنها را فهرست بندی کرد. با این حال، مربی اساساً کسی است که به نشان دادن مسیر موفقیت کمک میکند.
یک مربی خوب به شما کمک میکند بهترین نقاط قوت خود را کشف کنید، نقطه کور خود را شناسایی کرده و بر آنها غلبه کنید و ضعفهای خود را مدیریت کنید.
اگر در اداره کردن منفیبافی داخلی خود یا پیدا کردن هدف مشکل دارید، با مربی در مورد آن صحبت کنید. گاهی اوقات جنگل را به دلیل وجود درختان نمیبینیم. مربی کمک میکند یک قدم به عقب برداشته و تصویر بزرگتر را ببینیم.
چند تشویقکننده به کار بگیرید
اگر میخواهید قوی باقی بمانید میتوانید گروهی از تشویقکنندگان شخصی داشته باشید. برخلاف مربی که مداخله کرده و به حل مشکل کمک میکند، گروه تشویقکنندگان به حفظ روحیه شما کمک میکنند.
حتی اگر یک چرای قوی و ذهنیت مثبت داشته باشید، حفظ نگرش مثبت در تمام مدت تقریباً غیرممکن است. نیاز گاهبهگاه به کمک دیگران شما را ضعیف نمیکند. داشتن گروهی از تشویقکنندگان تفاوت زیادی ایجاد میکند.
همانطور که برای رسیدن به هدف خود تلاش میکنید، برخی از دوستان نزدیکتان را در جریان کاری که انجام میدهید قرار دهید.
وقتی شرایط سخت شد نیز آنها را مطلع کنید. همچنین وقتی قوت قلب مورد نیاز را فراهم میکنند در برابر نگرش مثبت آنها مقاومت نکرده یا با باورهای خود محدودکننده یا نگرش همه یا هیچ با آن مخالفت نکنید.
یک گروه پاسخگویی شکل دهید
تشویقکنندگان عالی هستند، ولی گاهی اوقات به کسی نیاز داریم که تندی که برای ادامه دادن نیاز داریم را داشته باشد. ممکن است یک چرای قوی برای شرکت در ماراتن یا کم کردن 30 پوند داشته باشید، ولی این بدان معنا نیست که همهچیز قرار است آسان باشد؛ اگر تلاش کنید خود را مجبور به ادامه دادن بکنید قطعاً انرژی ذهنی خود را به شدت تحت فشار قرار خواهید داد.
چرا بخشی از این انرژی ذهنی را با تشکیل دادن یک گروه پاسخگویی حفظ نکنیم؟
یک یا چند نفر با اهداف مشابه یا حداقل نیازمند به یک شریک پاسخگویی پیدا کنید. سپس در گروه توافق کنید هرروز همدیگر را حمایت کنید.
حتی اگر اهداف یکسان ندارید، شرکای پاسخگویی برای فراهم کردن حمایت زمانی که بیشتر از همه به آن نیاز داریم عالی هستند.
صرفنظر از رابطهای که انتخاب میکنید، گاهی اوقات باید به تنهایی مشکلات خود را اداره کنید. مربیان، تشویقکنندگان و شرکای پاسخگویی روشی عالی برای شکست دادن ذهنیت منفی طبیعی هستند، ولی گاهی اوقات باید قادر باشیم به تنهایی تلاش خود را ادامه بدهیم.

یاد بگیرید بعد از زمین خوردن دوباره بلند شوید
ایجاد یک ذهنیت قوی و توسعه دادن پایداری روانی آسان نیست! هرکسی که تا به حال به موفقیتی بزرگ دست پیدا کرده میداند موانع و شکستها اجتنابناپذیر بوده و هیچکس از این موضوع مستثنی نیست.
همانطور که برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنید با پستی بلندیهای زیادی روبرو میشوید. ولی این بدان معنا نیست که پایداری روانی، قدرت اراده یا نظم ندارید.
همه تقلا میکنیم. همه شکست میخوریم. تصمیمی که بعد از شکست خوردن میگیریم است که واقعاً اهمیت دارد.
وقتی در یک شرایط بد هستید سؤالهای زیرا را از خود بپرسید:
- آیا بیش از حد به خودم سخت میگیرم؟
- آیا افکار منفی مانند باورهای خود محدودکننده یا تفکر همه یا هیچ دیدگاه مرا تحریف میکند؟
- جنبه مثبت این مانع/شکست چیست؟
- چرا این هدف برای من مهم بود؟ قصد من چه بود؟
- آیا این هدف هنوز برایم مهم است؟ آیا هنوز یک چرا دارم؟
- از چه کسی میتوانم کمک بگیرم؟ چه کسی میتواند مرا مربیگری کرده یا تشویق کند؟ چه کسی میتواند به پاسخگو ماندن من کمک کند؟
پرسیدن این سؤالها روشی عالی برای بررسی ذهنیت است. وقتی در افکار منفی غرق شده یا ارتباط با هدف را از دست میدهیم، به راحتی دلسرد میشویم. وقتی دلسرد میشویم، کمکم احساس ضعف کرده و حتی شاید کمی ناامید شویم.
همچنین، این مقاله نکات مفیدی برای کمک به برگشتن به مسیر تلاش ارائه میکند: چگونه میتوانیم شکست را مدیریت کرده و دوباره از تلاش کنیم.
تمامی این نکات را با هم امتحان کنید
هنوز در حال خواندن مقاله هستید؟ میدانم که کارهای زیادی خواستم؛ از توسعه ذهنیت مثبت و شکست دادن ندای درونی گرفته تا ارتباط برقرار کردن با هدف و ایجاد کمیتهای از مربیان. یاد گرفتن این کارها تلاش زیادی میخواهد! با این حال حرف آخر این است:
یکی از بخشهای بسیار مهم توسعه پایداری روانی یادگرفتن شناسایی این تمایلات و اقدام کردن برای اصلاح زودهنگام آنها است. توسعه دادن پایداری روانی حذف نقاط ضعف نیست، بلکه یاد گرفتن اداره کردن و غلبه کردن بر آنها است.
هیچکس کامل نیست، ولی وقتی روی نکات درست تمرکز میکنیم میتوانیم یک پایداری روانی توسعه دهیم که فراخور بزرگترین چالشهای زندگی باشد.
مطالعهی این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.