اختلال یادگار خواهی در افراد مبتلا به صورت استفاده ی مداوم و وابستگی به اشیای بی جان و تمرکز ویژه بر قسمتی از بدن که موجب تحریک جنسی می شود، بروز می کند. این اختلال در افراد مبتلا ناراحتی قابل ملاحظه بالینی و ایجاد مشکل در زمینه ی روانی و اجتماعی می کند. این اشیا شامل لباس های زیر زنانه، کفش مردانه یا زنانه، اقلام لاستیکی، لباس چرمی و قسمت هایی از بدن مانند پاها، انگشتان پاها و مو می باشند.
این اختلال معمولا در دوران بلوغ شروع می شود، اما قبل از نوجوانی هم می توانند رشد کنند. هیچ دلیلی برای این اختلال ثابت نشده است. برخی از نظریه پردازان معتقدند که این اختلال از تجربیات دوران کودکی پیشرفت می کند که در آن اشیا با حس لذت بخش جنسی مرتبط بوده است. دیگر نظریه پردازان یادگیری در به ارتباط بین شرطی سازی و استمناء در دوران بعد از کودکی و نوجوانی اشاره می کنند. مدل های یادگیری رفتاری نشان می دهد که کودکانی که قربانی یا ناظر رفتارهای جنسی نامناسب هستند یاد می گیرند که تقلید کنند و بعدها این رفتار آنها تقویت شود. در موارد بسیار رایج در مورد مردان، نشان می دهد که شک و تردید در مورد مردانگی و توانایی خود و ترس از طرد و تحقیر شدن، می تواند برخی از دلایل آن باشد.
- همجنس گرایی
- اختلالات نابهنجاری جنسی
- کنترل خارجی
- کاهش سایق های جنسی
- درمان اختلالات همزمان
- درمان شناختی-رفتاری
- روان درمانی پویشی
به زودی
به زودی
به زودی
مرد 32 ساله ی عکاس، به علت انگیزه جنسی نابهنجار به مشاوره مراجعه کرده بود. او می گفت تمایل جنسی به زنان دارد ولی بیشتر مجذوب شورت های زنان می شود. او به یاد آورد که در کودکی در مجله های عکاسی با دیدن تصاویری از زنان برهنه که تنها شورت بر تن داشتند، برانگیختگی جنسی او آغاز شد. نخستین انزال او در 13 سالگی با خیالپردازی درباره شورت زنان بود. او با شورت خواهر بزرگتر خود و دیگر زنانی که با آن ها ملاقات می کرد استمناء می کرد.
در مهمانی ها با بهانه های مختلف به اتاق خواب زنان می رفت تا شورت های آن ها را پیدا کند و استمناء کند و آن ها را در جایی مخفی می کرد. از دوره ی نوجوان تا زمان مراجعه به مشاور با همین شیوه اوج لذت جنسی را تجربه می کرد. در 18 سالگی با فاحشه ای که پول می گرفت اولین آمیزش خود را انجام داد و از او می خواست که هنگام آمیزش شورت بپوشد. هنگامی که آن فاحشه در حین آمیزش جنسی شورت نمی پوشید برانگیختگی جنسی او کاهش می یافت.
هنگام ملاقات با زنان زیبا نگران این بود که شاید آن ها نیاز های جنسی او را درک نکنند. او می دانست ظاهری جذاب و شیوه معاشرتی خوبی دارد. به علت ترجیحات جنسی اش زندگی اجتماعی او محدود شده بود و احساس اضطراب و افسردگی می کرد. بعد از مرگ ناگهانی مادرش به مشاور مراجع کرد و از تنهایی شکایت داشت و اعتراف کرد که شیوه ی فعالیت جنسی او موجب تردیدش شده است و نمی داند که می خواهد ترک کند یا نه.
