بسیاری از زن و شوهرها با اینکه در یک خانه زندگی میکنند و روی یک تختخواب میخوابند، ارتباط اثربخش ندارند و با هم غریبه هستند. آنها دوست دارند با هم درددل کنند و صمیمی باشند ولی روزبهروز از یکدیگر دورتر میشوند.
با اینکه اظهارنظر میکنند و به یکدیگر خبر میدهد ولی احساساتشان را با یکدیگر در میان نمیگذارند. صمیمیت و توجه صادقانه به یکدیگر، یکی از مهمترین مسائل زندگی است.
صمیمیت از آنجا آغاز میشود که زن و شوهر به حرف یکدیگر گوش بدهند و احساسات خود را با هم در میان بگذارند حتی اگر احتمال بدهند همسرشان احساس آنها را رد میکند.
زن و شوهر با مبادله احساسات و بازخورد دادن بدون آنکه توقع تغییر داشته باشند، نشان خواهند داد به یکدیگر و به رابطه خود توجه دارند و میخواهند هر طور شده آرامش را حفظ کنند.
آنها با ایجاد چنین جوی، به صمیمیتی میرسند که اجازه میدهد خودشان باشند و همین امر، زندگی زناشویی آنها را پربار میکند.
ارتباط اثربخش یکی از مؤثرترین عوامل در افزایش کیفیت رابطه است. زن و شوهر با ارتباط اثربخش میتوانند مشکلاتشان را حل کنند و بر میزان درددل کردن، همدلی و درک متقابل خود بیفزایند و به تبع آن، صمیمیت خود را بیشتر کنند؛ بنابراین، پیشرفت یا قطع رابطه، به نوع ارتباط زن و شوهر بستگی دارد.
- ارتباط شما و همسرتان چقدر صمیمانه و بامعنا است؟
- شما و همسرتان چطور از صمیمی شدن اجتناب میورزید؟
- شما و همسرتان چطور صمیمی میشوید؟
عوامل مؤثر بر ارتباط اثربخش
طرز ارتباط برقرار کردن شما تا حدودی به پیشینه خانوادگیتان بستگی دارد.
شما در دوران کودکی با آزمایش و خطا راه و رسم رسیدن به خواستهها را یاد میگیرید. اصولاً نحوه ارتباط برقرار کردن شما، شبیه ارتباط اعضای خانواده پدریتان است. البته هرچه پختهتر میشوید و بینش بیشتری کسب میکنید، بر سر آمدن با زندگی، به قواعد و باورهای بیشتری متوسل میشوید.
با این حال نحوه ارتباط برقرار کردن شما در کودکی همچنان بر زندگی شما تأثیر میگذارد. برای آنکه بفهمید در کودکی چگونه ارتباط برقرار میکردهاید و طرز ارتباط برقرار کردن شما در کودکی چطور بر روابط حال حاضرتان تأثیر میگذارد، به سؤالات زیر جواب بدهید:
- خانواده پدری شما اهل همکاری و اعتماد بودند یا اهل رقابت و ستیز؟
- پدر و مادرتان چطور با هم ارتباط برقرار میکردند؟
- آیا منفعلانه همکاری میکردند؟
- آیا یکی از آنها سلطهگر بود و دیگری سعی میکرد اوضاع را آرام کند؟
- چقدر با پدر و مادرتان راحت بودید؟
- آیا در زندگی زناشویی خود سعی میکنید مثل پدر و مادرتان ارتباط برقرار کنید یا سعی میکنید مثل آنها ارتباط برقرار نکنید؟
الگوبرداری هشیارانه و ناهشیارانه از خانواده پدری، بر ارتباط شما در زندگی زناشوییتان تأثیر میگذارد. اگر خانواده شما احساسات منفی خود را مکرر و با صدای بلند بیان میکردهاند، شما نیز احتمالاً همین کار را خواهید کرد و از اینکه همسرتان جروبحث نکند، به شدت ناراحت میشوید البته نگرش همسرتان در مورد نحوه ابراز احساساتش تحت تأثیر پیشینه خانوادگی او میباشد بنابراین ما مسائل خود را آنگونه حل میکنیم که در کودکی حل میکردهایم.
تأثیر مفروضات و باورها بر ارتباط اثربخش
باورهای ما بر طرز رتبه برقرار کردن ما با همسرمان تأثیر میگذارند. داشتن باور مثبت درباره خود و زندگی، شادی و رضایت را به زندگی زناشویی میآورد.
اگر در خانوادهای بزرگ شده باشیم که اعضایش به یکدیگر دلگرمی میدادهاند و اگر خوششانس باشیم و روحیه دلگرمی دادن بر زندگی فعلی ما حاکم باشد، دارای باورهای مثبتی خواهیم شد؛ اما منشأ اصلی باورهای مثبت، تأیید و تصدیق خود است.
متأسفانه گاهی اوقات باورها و مفروضاتی منفی داریم که دلسردی و رقابت را بر روابط حاکم میکنند. تا زمانی که خودتان را بر حق میدانید، مشکلات حل نخواهند شد مگر آنکه همسرتان تسلیم شود.
اگر تحمل طرد شدن نداشته باشید، همواره سعی خواهید کرد دل همسرتان را به دست آورید. اگر به رسمیت شناخته شدن خود را در گرو کنترل امور بدانید، روابطی توأم با اختلاف خواهید داشت.
وقتی معتقدید باید کامل باشید، ناامیدی و سرخوردگی بر روابطتان حاکم میشود چون انسان موجود ناقصی است.
باورهای منفی، منشأ اصلی آزردگی و اختلاف زن و شوهرها است. باورهای منفی با احساسات، اعمال و ارتباطات شما تأثیر میگذارند.
اما با تمرین کردن تأیید خود و دلگرم کردن یکدیگر میتوانید باورهای مثبتی مثل باورهای مثبت زیر را جایگزین باورهای منفی کنید.
- میخواهم همکاری کنم.
- حس خوبی در مورد خودم دارم.
- احساس میکنم دیگران با من برابرند.
- مردم با من منصفانه رفتار میکنند.
- به تواناییهایم ایمان دارم.
- آدم آرام و صبوری هستم.
- آدم مهربانی هستم و دیگران را دوست دارم.
- سعی میکنم دیگران را درک کنم.
احساساتی که انرژی ارتباط اثربخش را تأمین میکنند
احساسات، انرژی ارتباط را تأمین میکنند. شدت احساس نشان میدهد که موضوع چقدر برای شما مهم است؛ به عبارت دیگر، از شدت احساس میتوانید بفهمید چقدر به باورتان معتقدید و چقدر پای هدفتان ایستادهاید.
احساسات فینفسه نه خوب هستند و نه بد بلکه میتوانیم از آنها در جهت تحکیم روابط استفاده کنیم.
موانع ارتباطی زن و شوهرها
نگرشها و باورها میتوانند جلوی پیشرفت روابط زناشویی را بگیرند. نگرشهای زیر جلوی ارتباط اثربخش زن و شوهرها را میگیرند و موجب اختلاف آنها میشوند. همچنین نمیگذارند زن و شوهر مشکلات خود را حل کنند.
- «حق با من است». مجبور نیستم حرفهایت را بشنوم. پای حرفم ایستادهام. تو که مرا میشناسی.
- «مشکلِ خودت است». از من توقع کمک نداشته باش. خودت از خودت مراقبت کن. بستگانت هستند. اگر به حرفم گوش میدادی، اینطوری نمیشد.
- «تو باید تمایلات و احساساتم را حدس بزنی». تا حالا باید مرا شناخته باشی. چرا باید سر این چیزها بحث کنیم؛ نمیتوانی احساسم را حدس بزنی؟
- «اگر واقعاً عاشق یکدیگر هستیم چرا باید این حرفها پیش بیاید؟» عشق باید بر همهچیز پیروز شود.
اگر از این نوع نگرشها دارید در زندگی زناشویی، خوشبخت نخواهید شد. نگرش خود را عوض کنید.
اصلاح ارتباط زن و شوهر
اگر زن و شوهر هر دو روی ارتباط اثربخش خود متمرکز شوند، پیشرفت خواهند کرد؛ اما وقتی یکی از آنها رغبتی به این کار نشان نمیدهد، کار سخت میشود.
با این حال، چون شما فقط مسئول رفتار خودتان هستید، وظیفه ندارید همسرتان را هم عوض کنید. البته تغییر کردن شما، بر همسرتان تأثیر میگذارد. برای مثال، اگر درک و همدلی شما بیشتر شود، همسرتان سعی خواهد کرد شما را بیشتر درک کند.
شما در ارتباط افقی، راحت و انعطافپذیر هستید و صداقت و خلوص به خرج میدهید. وقتی هر دو سرنشین یک کشتی باشید، مسئولیت رفتارتان را میپذیرید و احساس همسرتان را در نظر میگیرید.
ارتباطتر افقی، اظهارنظر میکند، درک میکند، مذاکره میکند، خود را ملزم میکند، دلگرمی میدهد و احساساتش را فاش میکند.
تبادلنظر
در ارتباط افقی، زن و شوهر به جای آنکه بخواهند ثابت کنند چه کسی راست میگوید و چه کسی غلط، نظرات یکدیگر را بررسی میکنند و بدون آنکه ترسی از رد شدن نظر خود داشته باشند، نظرشان را بیان میکنند.
مثالهای زیر، تبادلنظر افقی را نشان میدهند:
- «از اینکه دیر کردی ناراحت شدم و الان خوشحالم که اینجا هستی»
- «از اینکه در این گیرودار، آنها را دعوت کردی، عصبانی شدم.»
فهمیدن یکدیگر
زن و شوهر با سؤال کردن و بازخورد دادن میتوانند اظهارات و احساسات یکدیگر را بهتر بفهمند. آنها با تلاشی که برای فهمیدن احساسات و افکار یکدیگر به خرج میدهند در واقع توجه و قدردانی خود را ابراز میدارند.
مذاکره و التزام
در مذاکره، پس از بررسی راههای مختلف، به توافق جدیدی میرسیم. در مذاکره، طرفین با هم برابر هستند و به نظرات یکدیگر احترام میگذارند.
- مثال ساکان: «من به این همه کار نمیرسم. هم باید بچهها را برای تمرین فوتبال به باشگاه ببرم. هم باید خانه را رنگ کنم. فکر نمیکنم بتوانم تمام این کارها را انجام بدهم».
- میچیکو: «احساس میکنی خیلی زیر فشار هستی».
- ساکان: «احساس میکنم این وسط قربانی شدهام».
- میچیکو: «نمیدانستم اینقدر احساس بدی داری. شاید بتوانیم شبهایی که من سرکار هستم، برای بچهها سرویس ایاب و ذهاب جور کنیم یا یک کارگر بگیریم تا در رنگ کردن خانه به تو کمک کند؟»
دلگرم کردن
دلگرمی دادن در ارتباط اثربخش نشانه درک، حمایت و همدلی است. ما با دلگرمی دادن، عزتنفس همسرمان را تقویت میکنیم.
چند مثال:
- «من به نظر تو احترام میگذارم».
- «مطمئن هستم میتوانی این کار را بکنی».
- «کارت خیلی بهتر شده است».
- «با هم از عهدهاش برمیآییم.»
منبع
کتاب برای زن و شوهرها وقت زندگی بهتر رسیده؛ نوشته جان کارلسون و دان دینک مایر؛ ترجمه مهرداد فیروزبخت