آنا فروید

یکی از رهبران نو فرویدی روان شناسی “من” انا دختر فروید بود.

آنا فروید در سوم دسامبر 1895 در وین اتریش به دنیا آمد و در نهن اکتبر 1982 در لندن در گذشت. معروفیت او بیشتر بخاطر کارهای زیر است:

• بنیان گذار روانکاوی کودکان
• ساز و کارهای دفاعی
• مشارکت در روان شناسی ((خود))(ego psychology)

آنا فروید کوچکترین فرد از شش فرزند فروید چنین نوشت که اگر والدینش به روش مطمئنی برای جلوگیری از بارداری دسترسی می‌داشتند او هرگز به دنیا نمی‌آمد پدرش در نامه‌ای که به یکی از دوستانش به نام فلیس نوشت تولد اورا به جای اینکه با اشتیاق خبر دهد به صورت رویدادی که ناگزیران را پذیرفته است اطلاع داد و اظهار داشت که اگر نوزاد پسر بود این امر را تلگرافی به او خبر می‌داد.

 با وجود این سه سال تولد انا یعنی 1895 سمبلیک یا شاید حتی پیشگویانه بود زیرا با ظهور روانکاوی همزمان بود و دیگر آنکه آنا تنها فرزند فروید بود که راه پدرش را ادامه داد و روانکاو شد.

از ان جا که آنا در خانواده کمترین محبوبیت برخودار بود لذا دوره کودکی ناخرسندی داشت. او از آن دوره تجربه کنار کذاشته شدن از سوی بزرگتران اینکه انان او را ملال انگیزی و تنها ماندن را به یاد می‌آورد. او نسبت به خواهرش سوفی که اشکارا محبوب مادرش بود حسادت می‌ورزید. انا محبوب پدرش شد و طولی نکشید که وی همچنان که به سیگار برگ عادت داشت به خردسال‌ترین دخترش نیز خو گرفت.

آنا به کار پدرش علاقه مند شد. او از سن 14 سالگی بدون مزاحمت در گوشه‌ای از جلسات انجمن روانکاوی وین می‌نوشت و همه ان چه را که گفته می‌شد جذب می‌کرد در 22 سالگی به سبب پیوند عاطفی با پدرش و نگرانی‌های آنا در مورد آنچه که فروید امیال جنسی او می‌نامید با وی تحلیل را اغاز کرد او رؤیاهای خشونت باری مانند تیراندازی کشتن مردن و دفاع از وی در یرابر دشمنان را گزارش می‌کرد.

در 1914 آنا با گذراندن امتحانی موفق شد کار آموز اموزشی مدرسه ابتدایی شود و برای بهبود زبان انگلیسی تصمیم گرفت به تنهایی به انگلستان سفر کند.

در سال 1922 آنا برای عضو شدن در کنگره بین المللی روانکاوی اقدام کرد. به منظور عضو شدن مجموعه‌ای از رویاهای یک دختر در باره پدرش را ارائه کرد که مورد پذیرش قرار گرفت و او یکی از اعضای کنگره شد. آنا فروید هرگز ازدواج نکرد او زندگی خود را در راه روانکاوی کودکان دچار اختلال هیجانی و پرستاری از پدرش به هنگام دوره طولانی بیماری وی صرف کرد. مراقبت و پرستاری آنا از وی اجتناب ناپذیر بود در دهه پایانی عمر فروید او به عنوان مهمترین شخص بی همتا در زندگی‌اش ظاهر شد _ تمامی پیوندها و جدایی‌های آنا بیماری‌ها و کارهایش در دفتر فروید ثبت شده‌اند. در سال 1927 به تأسیس مدرسه‌ای به کمک رزنفیلد و برلینگهام همت گذاشت که اریکسون در همین مدرسه به تدریس پرداخت.

وسال بعد کتاب مقدمه‌ای بر روان کودکان (1928) را نوشت. بعد از فرار روانکاوان یهودی وین آنا اولین نایب رئیس انجمن روانکاوی وین شد و به جای پدرش در سمینارها شرکت می‌جست.

از 1934 تا 1936 به نگارش من و مکانیسم‌های دفاعی پرداخت. آنا در سال 1938 تحت بازجویی گشتاپو قرار گرفت و سپس به همراه پدرش به لندن کوچ کرد در سال 1941 او با همراهی دروتی برلینگتون یک موسسه پرستاری ایجاد کرد. این موسسه هم به کودکان بی خانمان سرپناه می‌داد و هم برنامه‌های روانکاوی برای انان داشت. تجربیات آنا فروید در این موسسه پرستاری الهام بخش او در نوشتن سه کتاب شد: کودکان در زمان جنگ (1942) کودکان بی سرپرست (1943) و جنگ و کودکان (1943) انا فروید پس از تعطیل شدن موسسه پرستاری در سال 1945 کلینیک ویژه‌ای را برای روان درمانی کودکان ایجاد کرد و از سال 1952 تا زمان مرگش در سال 1982 مدیران بود.

بعد از پایان جنگ و با درگذشت فروید آنا مرکز نگهداری کودکان هامستید را در لندن تأسیس کرد و به مراقبت از 80 کودک بدون خانواده و تک والد اقدام کرد. در 1965 وی در کتاب بهنجاری و آسیب شناسی در کودکی به ارائه نتایج کار خود در مرکز هامستید پرداخت.

بر خلاف مشکلات فراوان او یک روش روانکاوی به وجود آورد و بدین ترتیب پیشرو روانکاوی کودک شد. او مقاله‌ها و کتاب‌های بسیاری نوشت و با پالودن و گسترش دادن اندیشه‌های پدرش به طور قابل ملاحضه ای به این رشته خدمت کرد. در سال 1967 مفتخر به دریافت جایزه ویژه سلطنتی از دست الیزلبت دوم ملکه انگلیس شد و در سال 1972 یک سال پس از بازگشت به وین دانشگاه وین به وی دکتری افتخاری اعطا کرد.