اختلال شخصیت اسکیزویید در بیمارانی مطرح میشود که الگوی همیشگی زندگیشان انزوای اجتماعی بودهاست. آنچه در آنها بسیار مشهود است، این است که از تعاملهای انسانی ناراحت میشوند. درونگرا هستند و حالت عاطفیشان کند و محدود است به طوریکه ممکن است افراد غیر متخصص و عادی آنان را افرادی خشک و بیاحساس تلقی کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزویید را دیگران، آدمهایی نامتعارف، عجیب و غریب، منزوی و تکرو میدانند.
تاریخچه زندگی این افراد نشان میدهد که به امور انفرادی علاقه دارند و در مشاغل یکنفره و غیر رقابت طلبانهای که برای دیگران غیرقابل تحمل است، با موفقیت به کار میپردازند. زندگی جنسی آنها ممکن است منحصراً در خیال طی شود و ایجاد روابط جنسی پخته را هر بار به وقتی دیگر موکول کنند. مردانی که به این اختلال مبتلایند، ممکن است هیچ وقت ازدواج نکنند، چون نمیتوانند با کسی صمیمی شوند.
اما زنهای مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزویید ممکن است منفعلانه به ازدواج با مردان پرخاشگر که خواهان چنین زنهایی هستند، تن دهند. افراد مبتلا به این اختلال شخصیت معمولاً هیچ وقت نمیتوانند خشم خود را مستقیماً ابراز کنند. اما میتوانند در امور فارغ از روابط انسانی، مثل ریاضیات و نجوم، سرمایه عاطفی قابل توجهی صرف کنند. همچنین ممکن است دلبستگی بسیاری به حیوانات پیدا کنند. این ها اغلب مجذوب مدهای غذایی و بهداشتی (مانند گیاهخواری و خامخواری)، نهضت های فلسفی و طرح های مربوط به بهبود وضعیت اجتماعی میشوند. خاصه طرح هایی که به هیچ وجه مستلزم دخالت و نقش فعال خود فرد نیست.
سبب شناسی اختلال اسکیزویید نشان می دهد در بستگان تنی بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی شایع تر از گروه های شاهد است. تعداد بستگان مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در سابقه ی خانوادگی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به مراتب بیشتر از گروه های شاهد است. همبستگی دو اختلال پارانویید و اسکیزویید با اسکیزوفرنی، کمتر است.
میزان شیوع اختلال شخصیت اسکیزویید به درستی تعیین نشده، ولی ممکن است در 7.5 درصد از جمعیت عمومی وجود داشته باشد. نسبت جنسی این اختلال نامعلوم است، اما در برخی از مطالعات، نسبت مرد به زن را در این اختلال، دو به یک گزارش کردهاند. افراد مبتلا به این اختلال، بیشتر جذب مشاغل انفرادی میشوند که مستلزم حداقل تماس با دیگران است. خیلی از اینها شب کاری را بر کار روز ترجیح میدهند، چون دیگر مجبور نخواهند بود با افراد زیادی برخورد داشته باشند.
اختلال شخصیت اسکیزویید معمولاً در کودکی شروع میشود و مثل همه اختلالات شخصیت دیرپاست، اما الزاماً مادامالعمر نیست. معلوم نیست این اختلال در چه درصدی از بیماران تشدید و به اسکیزوفرنی تبدیل میشود.
- اختلال افسردگی اساسی
- اختلالات اضطرابی
- اختلال اسکیزوفرنی
- اختلال هذیانی
رواندرمانی، درمان بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید شبیه درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید است. با این تفاوت که تمایل و استعداد بیماران اسکیزویید برای درون نگری با انتظارات درمان گر همخوانی دارد و این ها گرچه ممکن است با درمانگر رابطهای صمیمی برقرار نکنند، اما در رواندرمانی فعالانه شرکت میکنند. به تدریج که بیمار اسکیزویید به درمانگر اعتماد پیدا میکند، با دلشوره و هیجان بسیار، ترس فراوان خود را از این که به نحو غیرقابل تحمل وابسته شود و حتی به تدریج با درمانگر یکی شود، و نیز خیالات و دوستان تصوری فراوان خود را بر ملا میکنند.
در گروه درمانی، اینگونه بیماران ممکن است تا مدت ها ساکت بمانند، اما بالاخره مشارکت میکنند. در برابر حملات پرخاشگرانه سایر اعضای گروه به این بیماران که چرا این قدر ساکت ماندهاند باید از بیمار دفاع کرد. به تدریج اعضای گروه برای بیمار اسکیزویید اهمیت پیدا میکنند و او که در جاهای دیگر انزوا پیشه میکند، ممکن است تنها تماس اجتماعی خود را در همین گروه برقرار کند. درمان با مقادیر کمی داروهای ضدّ روان پریشی، ضد افسردگی و محرک روانی در برخی از بیماران مؤثر بوده است. داروهای سروتونرژیک ممکن است از حساسیت بیمار به طرد کم کند. بنزودیازپینها میتوانند به کاهش اضطراب بین فردی کمک کنند.
به زودی
به زودی
به زودی
آقای بشارتی مرد 87 ساله ای بود که به دلیل تماس همسایگان بخاطر بوی عجیبی که از آپارتمان او می آمد، به اتاق فوریت های روان پزشکی آورده شده بو. خواهر او که 90 سال داشت جند روز جلوتر به علت یک بیماری طولانی فوت کرده بود. آقای بشارتی به دلایل متفاوتی در گزارش مرگ خواهرش تاخیر کرده بود. نگران این بود که صاحبخانه او را به علت وخامت حال خواهرش از آنجا بیرون کند. او تلاش زیادی می کرد که انجا را تمیز کند ام بیشتر اشیا را جا به جا می کرد. او گفت وقتی پلیس و پیراپزشک آمدند به فکر کمک خواستن بود. در اتاق فوریت متوجه رفتارهای عجیبش شده بود و احساس می کرد باید زودتر برای دریافت کمک اقدام می کرد. گاهی وقتی در مورد مرگ خواهرش صحبت می کرد گریه می کرد و سایر اوقات بی تفاوت به نظر می آمد ولی آرام و منطقی حرف می زد. او دلیل شلوغی خانه اش را به علت مجموعه ی بزرگ مقالاتش که 10 سال است تحقیق می کند بیان کرد. او تا 65 سالگی برق کاری و لوله کشی می کرد. آخرین خواهرش را همیشه کمی عجیب و غریب می دانست. خواهرش هیچ وقت شاغل نبوده و برای مدت کوتاهی ازدواج کرده بود و بعد از جدا شدنش با برادرش زندگی کرده بود.
آن ها هیچ کدام به روان پزشک مراجعه نکرده یودند. آقای بشارتی گفت هیچ وقت رابطه ی عاشقانه و رابطه جنسی نداشته و هرگز دوستی نداشته است. او می گفت فقیر بوده و مجبور بوده همیشه کار کند. برای اینکه بفهمد دنیای عجیبی که در آن زندگی می کنیم به کلاس های شبانه می رفته و از علایق ذهنی بسیار لذت می برد. ائ از مرگ خواهرش ناراحت بود و احساس کرختی داشت. او هر گونه علائم مانیا یا روان پریش را انکار می کرد. او بعد از مصاحبه به کارآموز روان پزشکی محرمانه گفت که امیدوار است بعد از مرگش دانشکده پزشکی به مقلالاتی که نوشته علاقمند شوند. موضوع مقالاتش به صورت یک رمان علمی تخیلی بود. ظاهر او تمیز و مرتب بود. او علاقه داشت در مورد موضات علمی صحبت کند تا در مورد خودش. تماس چشمی او مناسب بود و رفتاری پسندیده داشت. تکلمش مرتبط و هدفمند، خلقش خوب و عاطفه متناسبی داشت. بعضی اوقات تحت شرایط خاصی به طور غیر معمولی بشاش به نظر می رسید. از نظر شناختی بی عیب و بینش او خوب بود. هر چند در مورد خبر کردن پلیس در مورد خواهرش قضاوتش مختل شده بود.