1- فرافکنی: شما با بازنمایی ذهنی عواطف، تکانهها یا امیال خود را به فرد دیگری نسبت میدهید که این شیوه نگرش شمارا به آن فرد نشان میدهد. پیشداوری تا حدودی از فرافکنی ریشه میگیرد به این صورت که فردی که صفتی را در خود نمیپسندد به گروههای دیگر نسبت میدهد. در درمان بهتر است که مراجع را با فرافکنیهای خود روبرو کنیم تا چگونگی این عمل برای او روشن شود. درصورتیکه مراجعی قادر به رویاروی با فرافکنیهای خود باشد به درمان بینشگرا بهتر پاسخ میدهد. بهطور مثال اگر از شما بپرسد که چرا به من اینطور عجیب خیره شدهاید، شما فوراً پاسخ دهید که اصلاً اینطور نیست، اگرچه متوجه شدم که شما به طرز غریبی به من نگاه میکنید. اینطور به نظر میرسد که شما چیزی را به من نسبت میدهید که واقعاً فکر یا احساس میکنید.
2- درونفکنی: تجسمی که از فرد دیگری ساختهایم و از کارکردهای من (ادراک و حافظه) استفاده کردهایم. بهطوریکه فردی را میبینید و آنچه را دیدهاید به یاد میآورید و ادراکات و خاطرات خود را بر این اساس نظم میبخشید. درنهایت تصویر ذهنی شکلگرفته را درونفکنی مینامند که بهعنوان هدف خیالپردازی و عواطف به کار میرود؛ مانند مراقبتهای آرامشبخش مادر در سال اول زندگی کودک که درون سازی میشود و کودک بهتدریج مادر را درونفکنی میکند تا توانایی خود آرام بخشی در او ایجاد شود. درونفکنی همان توانمندی مهار و به تأخیر انداختن ارضای نیازهاست (نیرومندی من) که باتحمل عاطفی و کنترل تکانش گری ارتباط دارد. درونفکنی بهعنوان یکی از مکانیسم های دفاعی در زمان دفع عواطف از خود، تبدیلشدن به فردی است که از او در ذهن خود تصوری ساختهاید. به نظر برخی از تحلیل گران، همانندسازی تجمع دائمی درونفکنیهاست (میسنر، 1970، 1971).
3- همانندسازی مبنی بر فرافکنی: این اصطلاح به سه طریق به کار میرود.
الف: صفات شخصیتی و مکانیسم های دفاعی زیادی از خود را در فرد دیگری مییابید که شما آن شخص را کاملاً تحریف میکنید.
ب: شما فرد دیگری را تحریک میکنید تا رفتارها، نگرشها و عواطفی را که خود نمیپسندید نشان دهد.
ج: شما از طریق رفتارها یا نگرشها و عواطفی که در خود نمیپسندید، فرد دیگری را تحریک میکنید تا این واکنش را نشان دهد و سپس مانند کسی را رفتار میکنید که او را وادار به این رفتار کرده است.
4- انکار: این مکانیسم به بیتوجهی ذهن اشاره میکند. توجه به این نکته مهم است که در تشخیص افرادی که واقعیت آزمایی سالمی دارند و از این مکانیسم دفاعی استفاده میکنند با فردی که دچار روانپریشی است و واقعیت آزمایی او دچار نقص است باید تمایز قائل شد. آنا فروید به چهار زیرمجموعه آن اشاره میکند که شامل انکار صرف، انکار در عمل، انکار در سطح خیالپردازی و انکار بهوسیله کلمات است.
- انکار مستقیم: حاشا کردن یک واقعیت علی رغم وجود شواهد فراوان از واقعیت داشتن آن.
- انکار در عمل (denial in deed): اقدام به عملی که به طور نمادین میخواهیم بگوییم: واقعیتهای ناگوار حقیقت ندارند!
- انکار در خیال (denial in fantasy): اصرار بر حفظ باوری غلط به منظور مواجه نشدن با واقعیتهای وحشتناک.مثال: «هر کسی در درون خود خوبیهایی دارد حتی اگر آن شخص به دختر 5 سالهای تجاوز کرده و او را به قتل رسانده باشد، مستحق کمک است!»
- انکار با عبارات (denial by words): با استفاده از عبارات جادویی خاص، خود را از بابت نادرست بودن یک واقعیت قانع می سازید.
- دوپاره سازی: افراد مبتلابه اختلالات طیف اسکیزوفرنی و اختلال شخصیت مرزی، برخی افراد را کاملاً دشمن و برخی را کاملاً دوست میانگارند. آنها به هر فرد خاص معمولاً عشق یا خصومت را نسبت میدهند، بدون در نظر گرفتن اینکه بیشتر مردم هم خصوصیات دوستداشتنی دارند و هم خصمانه. برخی از افراد مبتلا نیز یک فرد در زمانهای مختلف را در دو حالت متضادمی انگارند. کرنبرگ شرح داده است که چگونه افراد با ساختار شخصیتی مرزی از مکانیسم دونیمسازی یا دوپارهسازی برای دفاع در برابر اضطرابی که از پذیرش کلیت خصوصیتهای شخصی دیگران حاصل می شود استفاده میکنند.
- شما چیزی را به معکوس آن تبدیل میکنید: کمالگرایی، خوشقولی بیشازحد و امساک نوعی تشکل واکنشی هستند. در افراد وسواسی که رگههای شخصیتی کمالگرایی، خوشقولی بیشازحد و امساک وجود دارد، معمولاً گستاخی، تنبلی، ولع و تندخویی بهطور ناهشیار مخفی میشود و این مکانیسم به آنها کمک میکند که بتوانند بیشازحد مبادیآداب و خوشقول، معتاد به کار، خسیس و بیشازحد آرام به نظر برسند.
- جداسازی عاطفه: بهطور ناهشیار به خود اجازه تجربه آگاهانه از عواطف را نمیدهید.
- بیرونیسازی: نوعی از فرافکنی است، فرد بخشی از ذهن خود را بهصورت بیرونی تجربه میکند. از نگاه بالینی این نوع دفاع در درمان مقاومت ایجاد میکند و بسیار شایع است و باید به تفسیر آن پرداخت. در آغاز درمان در بسیاری از افراد احساس گناه وجود دارد و این عبارت را به کار میبرند که من چه آدم وحشتناکی هستم یا شما احتمالاً تصور میکنید که من دیوانهام. در جواب با او میگوییم به نظر میرسد شما از من انتظار دارید مانند وجدان خودتان سختگیر باشم. شاید این شما هستید که خود را سرزنش میکنید و از من هم انتظار دارید که شمارا ملامت کنم. تفسیر این مکانیسم دفاعی مراجع را متوجه میکند که بفهمد چگونه به خودشان اجازه نمیدادند که از احساس گناه خودآگاه شوند.
- بازگشت پرخاشگری به سمت خود: افرادی که اقدام به خودکشی میکنند به این دلیل خودشان را دوست ندارند که احساس خشم شدیدی که به فرد دیگری دارند را در درون خودشان محبوس میکنند.
- بخش بخش کردن: زمانی که کنارهام گذاشتن اطلاعات ممکن است دردناک به نظر برسد، بین اطلاعات ارتباطی برقرار نمیکنند.
- جابهجایی: احساس خاصی را که به فرد خاصی دارید، نسبت به فرد دیگر تجربه میکنید.
- سرکوب گری: محتوی فکری یک عاطفه را به ناهشیار میسپارید.
- خیال پرداری: رافلینگ (1996) نام تکوین خطای ادراکی یا رویاپردازی روزانه (Illusion formation or Daydreaming) را به آن می دهد. شما بهطور آگاهانه تصویر چیزایی را در ذهن خلق میکنید، و در عین حال میدانید این کار نوعی خیال پردازی است. به مثال زیر توجه کنید:
زنی گزارش میداد که صحنهای با صفا از مزرعه ای سرسبز و بهاری را به طور مکرر تجسم می کند. ذهن او این تخیل را به عنوان عملی دفاعی در برابر شرم ناشی از تولد بچهای که چند سال پیش در فصل بهار به دنیا آورده بود و از آن به عنوان راز کوچک کثیف یاد میکرد، خلق کرده بود. شرم و خشمی که به خاطر بارداری در یک رابطهی جنسی بیملاحظه بر او غالب می شد، احساس بدی به او داده بود. فرد با خلق یک زندگی تخیلی و به ویژه داستانی در درون خود به تسکین و ارضای خود می پردازد.
این قبیل افراد به دلیل وابستگی فراوانشان به خیالپرداری، اغلب بسیار سرد و نجوش به نظر می رسند.
جمع بندی:
مکانیسم های دفاعی روانی انسان بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را در این مختصر شرح داد، همانطور که شرح داده شد، مکانیسم های دفاعی ماهیتی ناهشیار دارند از اینرو به راحتی قابل شناسایی نیستند و برای پیبردن به آنها نیاز است که فرآیند شناخت و تحلیل را نزد رواندرمانگران مجرب گذراند.
تهیهوتنظیم: گروه علمی فکر بنیان
[kkstarratings]