اختلال مرتبط با مواد محرک اصطلاحی است که در مورد ماده ی مورد سوء مصرف به کار می رود که بر اثر مصرف طولانی این ماده ایجاد می شود. نشانه هایی که می توان بر اساس آن این اختلال را شناسایی کرد عبارت اند از: عدم برآوردن تعهدات روزانه ی فرد، مصرف ماده در موقعیت های خطرناک مثل رانندگی، تداوم در مصرف آن علی رغم تمام مشکلات فردی و…
در این اختلال تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی یکسان است.
بر طبق برآوردها در جوامع غربی میزان مصرف مواد محرک در افراد ۱۸ تا ۲۵ ساله بیشتر از رده های سنی دیگر است. علاوه بر آن مصرف این ماده در مردان ۲ برابر زنان میباشد. در حال حاضر حدود ۲۶ میلیون مصرف کننده منظم مواد محرک در دنیا وجود دارد.
سیر این اختلال هم می تواند مزمن (دیرپا) و تمام عمری باشد هم می تواند اثراتی حاد(کوتاه مدت و شدید) برجای بگذارد. سیر مزمن آن به صورت آسیب های جسمی نمایان می شود مانند: کاهش وزن، سردرد، بیماری های قلبی و…
اختلال مرتبط با مواد محرک اصطلاحی است که در مورد ماده ی مورد سوء مصرف به کار می رود که بر اثر مصرف طولانی این ماده ایجاد می شود. نشانه هایی که می توان بر اساس آن این اختلال را شناسایی کرد عبارت اند از: عدم برآوردن تعهدات روزانه ی فرد، مصرف ماده در موقعیت های خطرناک مثل رانندگی، تداوم در مصرف آن علی رغم تمام مشکلات فردی و…
در ابتدا درمان های سرپایی امتحان می شود. گاهی اوقات متخصصین تقویت کننده های منفی مانند مشکلات کاری و خانوادگی را همزمان با مصرف دارو برای بیمار ایجاد میکنند تا او شخصا برای درمان علاقه پیدا کند. در خانواده درمانی مشخص کردن اثرات زیانبار رفتار های گذشته ی بیمار بر خانواده و واکنش های اعضای خانواده نسبت به این رفتار ها گفته می شود. در حال حاضر هیچ درمان دارویی برای کاهش مصرف کوکائین وجود ندارد. برای درمان آمفتامین ها نیز بستری کردن و رواندرمانی انفرادی، خانوادگی و گروهی مناسب است.
به زودی
محسن ۳۹ سال سن دارد، از همسرش جدا شده و در یک برنامه ی روزانه ی روانپزشکی در پناهگاهی که در آن زندگی می کند پذیرفته شده است. تکانه های ناگهانی مانند چاقوزدن به دیگر ساکنان پناهگاه از ویژگی های اوست. او سابقه ای طولانی در سوء مصرف الکل، هرویین و کوکائین دارد. محسن ۲ سال پیش تحت پوشش نظام پناهگاهی قرار گرفت زیرا همسرش نمی توانست بدخلقی و سوء مصرف مواد توسط او را تحمل کند. طی ۷ سال گذشته بیکار بوده و هزینه ای بابت نگهداری فرزندش به همسرش نپرداخته است. پیش از آنکه او به دنیا آید پدرش به دلیل یک رسوایی خانوادگی خانه را ترک کرده و اعضای خانواده با محسن همچون یک طرد شده رفتار می کردند.
مادرش دارای افسردگی مزمن بود و تحت درمان گسترده ی روانپزشکی قرار داشت. او در کلاس هفتم ترک تحصیل کرد، در سن ۱۶ سالگی به گروه کارگران پیوست و میخوارگی را آغاز کرد. در سن ۲۰ سالگی کوکائین و هرویین استنشاقی مصرف می کرد. در سن ۱۹ سالگی پس از بحث با همسرش، مچ دستانش را برید و به مدت ۶ ماه در بیمارستان بستری شد. برای او داروی ضدافسردگی و نوعی آرامبخش تجویز شد. پس از مرخص شدن از بیمارستان در جلسات روان درمانی شرکت می کرد اما این موضوع پایدار نبود. طی ۲۰ سال پس از آن بارها به دلیل اقدام به خودکشی و تکانه های پرخاشگرانه، در بیمارستان بستری شد. در یکی پرونده های روانپزشکی، برای او تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی نیز گذاشته شده است.